اجداد ما چطور بازی می کردند؟
نویسنده: میشل لنگلی/ برگردان: مهران بیگلری
کودکان به شیوههای مختلفی آینده ما را شکل میدهند؛ از علاقه آنها به چیزهای نو (بویژه فناوری) گرفته تا توانایی آنها در اندیشیدن خارج از چارچوب و راحتی آنها در رویارویی با تجارب و موقعیتهای جدید. حال دانشمندان کودکان را نهتنها عامل توسعه فرهنگهای پیچیده میدانند، بلکه بر اهمیت کودکان در تطورگونه انسان تاکید دارند. روانشناسان، نخستینشناسان، انسان شناسان و باستانشناسان برای فهم این ممکن که کودکان چگونه یاد میگیرند و چگونه جهان پیرامونشان را میفهمند و از آن تاثیر میپذیرند و از چه زمانی چنین رفتارهایی شروع شده است، بطور یکسان به مطالعه آنها میپردازند. به نظر میرسد کودکان برای هزاران سال و حتی طولانیتر فقط کودک محسوب شده و نادیده گرفته شدهاند.
بازی کودکان در گروههای شکارگر-گردآور خوراک
دانشمندان برای مشخص کردن اینکه کودکان هزاران و حتی میلیونها سال پیش چگونه اوقاتشان را میگذراندند و چگونه بر جوامع خود تاثیر میگذاشتند شروع به مطالعه جوامع شکارگر-گردآور- ماهیگیر امروزی کردهاند؛ زیرا این شیوههای امرار معاش در طول بخش بزرگی از تاریخ بشر مورد استفاده ما بودهاند. آیا این کودکان بازی میکردند و در صورت بازی با چه چیزی بازی میکردند؟ چه چیزی را در چه زمانی یاد میگرفتند؟ نقش آنها در خانواده و جامعه چه بوده است؟
انسان شناسانی که به مطالعه جوامع ماهیگیر، شکارگر و گردآور دنیا پرداختهاند، گزارش کردهاند که بطور معمول پسران با ابزارهای شکاری کوچک تقلیدی که خود یا خویشاوندانشان ساختهاند، تمرین میکنند. در حالی که دختران کارها و مهارتهایی مانند ساخت سبد و جمعآوری خوراک را که مورد نیاز آنها است، تجربه میکنند. آنها معمولا از نمونههای کوچک تقلیدی ابزارهای بهکاررفته در این کارها در بازیهای خود استفاده میکنند.
مشاهده شده که هم پسران و هم دختران پیکره حیوانات، انسان و اشیای مورد استفاده روزمره را از گل میسازند و همچنین با عروسک یا پیکره حیوانات ساختهشده یا اهدایی توسط خانواده بازی میکنند. همه اینها آشنا بهنظر میرسند، زیرا در جوامع امروزی نیز کودکان از تقلید کارهای روزمره والدین خود مثل مرتب کردن حیاط، کمک به تهیه غذا و حتی نگهداری از بچههای کوچک لذت میبرند.
یادگیری برای آدم بزرگ شدن
پژوهشگران در یافتههای باستانشناسی شواهدی از نحوه یادگیری ساخت ابزار سنگی توسط کودکان که اصلیترین فناوری انسان تا دورههای اخیر بوده، برخورد کردهاند. سال گذشته باستاشناسی به نام «اِلا عاصف» و تیمش در غار «قِسِم» در فلسطین شواهدی از یادگیری ساخت ابزار سنگی، سلاخی لاشه شکار و دیگر مهارتهای ضروری بقا توسط کودکان در ۴۰۰ هزار سال پیش را یافتند. برای افراد بیتجربه ساخت ابزار سنگی بسیار مشکلتر از آنی است که تصور میشود. تراش سنگ فعالیت پیچیدهای است که مهارت حرکتی دقیق و درک اینکه سنگ قابل تبدیل به ابزار چگونه شکسته میشود را میطلبد. خانم عاصف در غار قسم نشانههایی از ابزارسازان ماهری یافته که با نوآموزان کار میکردهاند یا به عبارت دیگر آنها را آموزش میدادهاند.
شواهد مشابهی در مکانهای پارینهسنگی اروپا مثل «پِنزوان» و «اِتوال» در حوزه پاریس فرانسه یافت شده که ۱۱ تا ۴۵ هزار سال قدمت دارند. در این دو مکان محققان توانستهاند پراکنش دستتراشهای سنگی در سرتاسر هر دو مکان را مطالعه و ثابت کنند که نوآموزانی که سنگ میتراشیدند در جاهایی دورتر از مکان اصلی (مثل محل پختوپز) به تمرین میپرداختند. با نگاه دقیقتری به حکاکیهای کوچک روی استخوان و شاخ گوزن در سایر مکانهای دوره «مگدلِنی» فرانسه (۱۴ تا ۲۱ هزار سال پیش)، پژوهشگران شواهد احتمالی از تمرین و ساخت آثار هنری توسط کودکان یافتند. آثار هنری ساختهشده از شاخ و استخوان مشخصه این دوره فرهنگی است.
جستجوی اسباببازیهای پیش از تاریخ
در حالیکه ما بطور پیوسته شواهد بیشتری از اینکه چگونه کودکان مهارتهای ضروری زندگی بزرگسالی را کسب میکردند، کشف میکنیم، اشیایی که به احتمال زیاد اسباببازیهای کودکانند در سالهای اخیر شناسایی شدهاند. تحقیقات جدید در مورد آنچه کودکان در گذشته با آن بازی میکردند، نشان میدهد که باستانشناسان باید بتوانند نمونههای کوچک تقلیدشده از ابزارهای روزمره مورد استفاده والدین مثل سلاح، ظرف و سبد را بیابند. آنها همچنین باید پیکرکهای گلی و عروسکهای ساختهشده از مواد خامی را که در طبیعت بوفور یافت می شود، بیابند.
در حال حاضر چالش اصلی برای باستانشناسان این است که بتوانند تشخیص دهند کدام شیء کوچک اسباببازی کودکان بوده و کدام شیء در مراسم آیینی بزرگسالان استفاده شده؛ زیرا چنین اشیای کوچکی هم میتوانند برای یکی از دو منظور یا برای هر دو ساخته شده باشند. خوشبختانه باستانشناسان راههای زیادی برای برونرفت از این معضل دارند. برای مثال باستانشناسان به این موضوع توجه کردهاند که ساییدگی (آسیب، صیقل، بقایای سطحی روی شیء) در سطح پیکرکهای متعلق به کودکان که طی بازی بوجود آمدهاند، به اندازه کافی متمایزکننده هستند که بتوان آنها را بهدرستی تشخیص داد.
اشیای کوچک حکاکیشده در گور کودکان
شواهد دیگری وجود دارد که به ما امکان میدهد نگاهی اجمالی به نقش کودکان در جوامعشان داشته باشیم. معماییترین آنها جاپاهای کوچکی است که در کف گلی و شنی غارهای دوران پارینهسنگی دارای نقاشی و حکاکی یافت شده است. باستانشناسان همچنین آثار جای دست یک کودک پنجساله را در مکانی به نام «فونتان» در فرانسه یافتهاند. نقش منفی دست کودکان همچنین در مکانهایی از جمله «آلتامیرا» (اسپانیا)، «کاسکر» و «گرگس» (فرانسه) یافت شدهاند. دست کودک توسط فرد بزرگسال نگه داشته میشد و سپس روی هر دو رنگ را میپاشیدند.
همچنین آثاری از کشیدن انگشتان روی گل و لای دیوار و کف غارها یافت شده که شیارهایی به وجود آورده که به آن «چینه انگشت» میگویند. در غار «روفینیاک» (فرانسه) چنین علائمی توسط کودکان بین دو تا پنجساله ایجاد شده که به کمک بزرگسالان به مکانهای مرتفع برده شدهاند که خود کودکان بطور معمول نمیتوانستند به آنها دسترسی پیدا کنند. برخی معتقدند که این اثرهای کوچک دست مرتبط با آغاز مشارکت کودکان در مراسم آیینی یا دیگر رویدادهای مهم اجتماعی است که در اعماق غارها انجام میشده است. گرچه برخی بر این باورند که این علائم صرفا نشانه ماجراجویی کودکان در اعماق غارهاست.
پس از آثار دست، اسکلتهای انسان مرتبط با کودکان دوره پارینهسنگی بهترین شواهد باستانشناسی هستند. این شواهد شامل تدفین کودکان و دفن طبیعی جسد کودکان است که برخی بدون هدایای تدفینی یا چند هدیه و شماری نیز همراه با مجموعههای بزرگی از پیشکشهای تدفینی هستند. اشیایی که با این کودکان دفن میشده، شامل زیورآلاتی چون صدف، مهرههای عاج، دندانهای سوراخشده، ابزار و پیکرکهای حکاکیشده حیوانات است. طبق نظر پژوهشگران فراوانی پیکشهای تدفینی در برخی از این گورها، خصوصا اقلامی که تولید آنها نیازمند زمان و تلاش زیادی است، مانند تودههای مهره عاج مربوط به دوره «گراوتی» از گور دو کودک در «سانگیر» (روسیه)، نشانه اهمیت کودکان در جوامع دوره پارینهسنگی هستند یا اینکه چنین اعتباری حاصل تلاش خود آنها نبوده و موقعیت برتر اجتماعی خود را از والدین خود به ارث بردهاند.
درباره فعالیتها و نقش کودکان در هزاران سال پیش، پژوهشهای زیادی باید انجام گیرد. در حقیقت ما تنها در گام نخست هستیم. بر اساس آن چیزی که تاکنون فهمیدهایم، تمرکز بر کودکان گذشتههای دور به ما کمک میکند که بفهمیم ذهن و جوامع ما چگونه توسعه یافتند و به شکل پیچیده امروزین رسیدند.
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است