سال ۱۳۲۸ و نخستین کاوشهای باستانشناسی در غارهای ایران
دکتر فریدون بیگلری، معاون امور فرهنگی و مسئول بخش پارینهسنگی موزه ملی ایران
غرب آسیا در نیمه اول قرن بیستم شاهد کاوشهای باستانشناسی متعددی بود که شماری از آنها در غارهای فلسطین، لبنان و سوریه انجام شدند و به کشف بقایای انسان «نئاندرتال» و انسان «مدرن» در چندین غار منجر شد. اهمیت این کشفیات باعث شد که توجه باستانشناسان و انسانشناسان به سایر مناطق غرب آسیا؛ از جمله زاگرس و ایران جلب شود. «دوروتی گارود»، باستانشناس پیشرو در عرصه پژوهشهای پارینهسنگی در سال ۱۳۰۷ شمسی دو غار «هَزارمِرد» و «زَرزی» را در کوهپایههای غربی زاگرس، در کردستان عراق کاوش کرد. کاوشهای گارود باعث کشف آثار سکونت دورههای پارینهسنگی میانی و فراپارینهسنگی شد.
پس از گذشت دو دهه از کاوشهای گارود در غرب زاگرس، نخستین کاوش باستانشناسی یک غار در ایران توسط «رُمن گیرشمن» انجام شد. گیرشمن، پس از پایان یکی از فصلهای کاوش شوش، در فروردین ۱۳۲۸ شمسی با کمک شرکت نفت ایران ـ انگلیس در نواحی کوهستانی شمال شرقی شوشتر بررسی انجام داد که به شناسایی غاری در «تنگ پبده» منجر شد. وی گمانهای به عمق ۵/۳ متر در داخل غار حفر کرد که باعث شناسایی ۱۳ لایه باستانی شد. طبق گزارش مختصر گیرشمن تعدادی سفال خشن، ابزارهای سنگی با روتوش ساده و چند ابزار استخوانی در این کاوش به دست آمد، اما روشن نیست که دستساختههای سنگی در لایههای حاوی سفال یافت شدند یا مربوط به لایههای عمیقتر گمانه بودند. با توجه به تصویری که از ابزارهای سنگی غار پبده در کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» منتشر شده، تعدادی از آنها تراشه و چند قطعه نیز احتمالا طبیعی هستند.
به فاصله چند ماه پس از کاوش غار پبده، با آغاز کاوشهای «کارلتن کوون»، پژوهشهای جدی باستانشناسی پارینهسنگی در ایران عملا آغاز شد. کوون که در اصل انسانشناس جسمانی بود، در پاییز ۱۳۲۷ به قصد بررسی اسکلتهای انسانی یافتشده در کاوشهای «نیپور» به همراه هیات مشترکی از دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه شیکاگو به عراق رفت. «تورکیلد جاکوبسن»، رئیس وقت موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو در دیدار از کاوشهای نیپور با توجه به تخصص کوون به او پیشنهاد کرد که از ایران دیدن کند. پس از آن نیز «جرج کامرون» که تازه نسخهبرداری از کتیبه بیستون را به پایان رسانده بود، در ملاقات با کوون وی را از وجود غار کوچکی با نهشتههای دستنخورده در نزدیکی کتیبه بیستون آگاه کرد. این دو پیشنهاد و ناشناخته بودن ایران از لحاظ پژوهشهای پارینهسنگی، کوون را بر آن داشت که در زمستان ۱۳۲۷ در سفر کوتاهی به ایران به شناسایی غارهای قابل کاوش اقدام کند. کوون ابتدا از بیستون دیدن کرد، اما بهدلیل بارش برف سنگین نتوانست غار کوچک بیستون را بیابد و به پیشنهاد همراهانش از غار دیگری (غار خر) در همان نزدیکی دیدن کرد که دارای ابعاد بزرگتری بود، اما بسیار بالاتر از سطح دشت قرار داشت. وی در ادامه سفرش از همدان و قزوین به سواحل جنوبی دریای مازندران رفت و سپس از طریق گرگان و شاهرود به تهران بازگشت. در این سفر کوتاه از تعدادی غار دیدن کرد. کوون بر اساس مشاهدات خود و اطلاعاتی که از دیگران کسب کرده بود، در نامهای به وزیر فرهنگ آن زمان درخواست کاوش ۱۰ غار را مطرح کرد که جز چند غاری که بعدها کاوش شد («بیستون»، «تمتمه»، «هوتو»، «کمربند» و «خونیک»)، شامل غارهایی در آبترش قزوین، رودبار گیلان، شهرستانک تهران، آپاری سمنان و مغان در خراسان بود.
کوون کاوشهایش را در تابستان ۱۳۲۸ از غرب ایران آغاز و دو هفته در غار کوچک بیستون حفاری کرد که آثار بسیار غنی از دوره پارینهسنگی میانی از آن به دست آمد. در نتیجه کاوش لایههای پارینهسنگی، هزاران دستساخته سنگی و بقایای جانوری به دست آمد. وی در بررسی بقایای جانوری از لایه F+ تکهای استخوان ساعد (زند زبرین) انسان و یک دندان پیشین شناسایی کرد. وی با توجه به ویژگیهای عمده ریختشناسی استخوان ساعد، آن را به انسان «نئاندرتال» نسبت داد. دندان یافتشده نیز به نظر وی مربوط به همین گونه بود. این دو یافته اخیرا بازنگری و مشخص شده که دندان پیشین متعلق به گاوسانان، اما استخوان ساعد قطعا متعلق به انسان است و با توجه به ابعاد و شکل آن احتمال دارد متعلق به انسان نئاندرتال باشد.
کوون پس از کاوش بیستون، غارهایی را در آذربایجان بررسی و در نهایت غاری به نام «تمتمه» را در شمال غربی ارومیه حفاری کرد. در کاوش تمتمه سه لایه باستانشناسی شناسایی شد که از پایینترین آنها نزدیک به سه هزار قطعه استخوان جانوری و تعداد کمی دستساخته سنگی به دست آمد. کوون در میان مجموعه استخوانهای یافتشده، یک قطعه استخوان ران را به انسان نئاندرتال نسبت داد. اما اخیرا در بازنگری این استخوان مشخص شد که متعلق به انسان نبوده و بخشی از ران گوزن است. کوون همچنین مجموعه کوچک دستساختههای سنگی تمتمه را مرتبط با دوره پارینهسنگی میانی و صنعت «موستری» دانست.
کوون در ادامه پس از بررسی گذری کردستان به خراسان رفت و تعدادی غار را در شرق مشهد بررسی کرد، اما با توجه به ابعاد بزرگ غارها و وجود تختهسنگ فراوان در کف آنها از کاوش چشم پوشید و بررسی را به سمت سیستان ادامه داد و سرانجام پناهگاهی صخرهای را در کنار روستای «خونیک پایگدار» در جنوب قائن بهدلیل وجود ابزارهای سنگی پارینهسنگی میانی بر کف آن، برای کاوش انتخاب کرد. اما در نتیجه کاوش روشن شد که نهشتهها به هم خوردهاند و احتمالا منشاء دستساختههای سنگی بالای پناهگاه است و بر اثر زلزله دستساختهها در کف پناهگاه انباشت شدهاند.
آخرین غارهایی که کوون در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۳۰ کاوش کرد، غارهای «کمربند» و «هوتو» در جنوب شرقی دریای مازندران، در غرب بهشهر بودند که برخلاف چند مکان قبلی هر دو توالی غنی از نهشتههای دوره میانسنگی (فراپارینهسنگی) و نوسنگی و دورههای متاخرتر داشتند. غار کمربند طی دو فصل و غار هوتو در یک فصل کاوش شد. از لایههای میانسنگی هر دو غار مجموعههای بزرگی از دستساختههای سنگی، استخوانی، شاخ، صدف، قلوهسنگ و بقایای جانوری به دست آمد. اما احتمالا مهمترین یافته این دو غار مجموعهای از تدفینهای اواخر دوره فراپارینهسنگی و اوایل نوسنگی به شکل تدفینهای اولیه و ثانویه همراه با گِل اخرا است. کوون هنگام کشف اسکلتها در لایه «گراولی» غار هوتو و حتی تا مدتی پس از آن تصور میکرد که این لایه مربوط به حدود ۷۵ هزار سال پیش است و در نتیجه این افراد همزمان با انسانهای نئاندرتال میزیستهاند. در گزارش مصوری از این کشفیات که در مجله «لایف» در سال ۱۳۳۰ منتشر شد، تصویری از شجره تطوری انسان دیده میشود که در آن جمجمه هوتو همزمان با انسان نئاندرتال و انسان «پیلتداون» نشان داده شده است[۱]. کوون بعدها این اشتباه را در انتشارات اصلی خود تصحیح کرد.
متاسفانه بهدلیل سرعت زیاد کاوش، شمار فراوان کارگر و همچنین استفاده از سرندهای نیمهقائم با چشمههای نهچندانریز، دقت بازیابی مواد کاوششده مناسب نبود و احتمالا بسیاری از ریزابزارهای سنگی و استخوانی و بقایای ریز جانوری حفظ نشده است.[۲]
همزمان با کاوشهای کوون در ایران، ابداع روش «سالیابی کربن ۱۴» انقلابی در باستانشناسی به پا کرد و تاریخگذاری مطلق بقایای آلی از مکانهای باستانی ممکن شد. کوون از این فرصت برای سالیابی توالیهای باستانی در غارهای هوتو و کمربند استفاده کرد و در نتیجه آن هشت نمونه سالیابی کربن ۱۴ برای استقرارهای هوتو و کمربند به دست آمد که نشاندهنده استقرارهایی بین ۸۰۰/۱۱ تا حدود ۵۰۰/۸ هزار سال (رادیوکربنی) پیش است.
به این ترتیب کوون با این کاوشها علاوه بر اثبات حضور جوامع شکارگر ـ گردآورنده پارینهسنگی میانی و میانسنگی (فراپارینهسنگی) در ایران، حجم زیادی از مواد باستانشناختی را گرد آورد که اطلاعات جدیدی درباره ویژگیهای جسمانی انسانهای این دورهها، خصوصا فراپارینهسنگی، اقتصاد معیشتی این جوامع و گونههای جانوری شکارشده، ویژگیهای صنایع سنگی و سایر جنبهها در اختیار قرار میدهد. وی و همکارانش نتایج پژوهشهایشان را به فاصله نسبتا کوتاهی پس از اتمام کاوشها در قالب یک تکنگاری و چندین مقاله منتشر کردند که پس از گذشت بیش از نیم سده همچنان قابل استفاده است. ذکر این نکته ضروری است که شیوههای مرسوم کاوش و ثبت و ضبط یافتهها در آن زمان در مقایسه با امروز کاستیهای زیادی داشته که از میان آنها میتوان به سرعت زیاد کاوشها، حفاری لایههای انتخابی با ضخامت زیاد (۲۰ سانتیمتر)، انتخاب گزینشی یافتهها و دور ریختن بخش بزرگی از مواد باستانی حاصل از کاوش اشاره کرد. البته این رویکرد مختص کاوشهای کوون نبود و کاوش همزمان در سایر مکانهای پارینهسنگی نیز به همین منوال بود.
کاوشهای کوون نقطه آغازی بر پژوهشهای بعدی بود که توسط باستانشناسان سایر دانشگاههای آمریکایی، کانادایی، اروپایی و در دهههای اخیر توسط باستانشناسان ایرانی در شماری از غارهای ایران انجام شد که از میان آنها میتوان به کاوشهای «بریدوود» و «هو» در غارهای شمال کرمانشاه، کاوشهای «فرانک هل» و «فلنری» در غارهای اطراف خرمآباد، کاوشهای «مکبرنی» در غارهای مازندران و گلستان و… اشاره کرد.
[۱] انسان پیلتداون جمجمه جعلی بود که گزارش کشف و توصیف آن در سال ۱۹۱۲ در انگلیس منتشر شد. اما در سال ۱۹۵۳ در نتیجه آزمایش فلورین استخوانها مشخص شد که آنها جدید هستند. انسان پیلتداون در واقع شامل آرواره یک اورانگوتان بود که با دستکاری دندانهای آن و ایجاد زنگار در سطح آن به همراه قطعات جمجمه یک انسان در گراولهای پیلتداون دفن شده بود.
[۲] برای مشاهده نحوه کاوش کوون در غار هوتو میتوانید در آدرس زیر فیلمی را که در سال ۱۹۵۱ از کاوشهای هوتو تهیه شده ببینید: http://sites.google.com/site/fbiglari/videos
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است