نگاهی به هنر زریبافی
فرزانه قبادی
«دامن و جیب مکن جهد که زربفت کنی
جهد آن کن که مگر پاک کنی دامن و جیب»
فردوسی این بیت را در داستان پادشاهی «خسروپرویز» در شاهنامه گنجانده و در آن اشاره به هنری دارد که ایرانیان در انجامش تبحر خاصی داشتند و برخی مستندات تاریخی معتقدند مبدع آن نیز بودهاند. «زریبافی» هنری است که در دورههای مختلف نام هنرمندان ایرانی را به دورترین جای جهان رسانید.
پارچه طرحدار طبق متون کهن، تکنیک بافت هفتهزارساله دارد. در میان نقوش سنگنگارههایی که از هفت هزار سال قبل کشف شده، لباسهایی بر تن افراد است و ابزار و ادواتی در سنگنگارهها مشاهده میشود که نشان میدهد تکنولوژی بافت پارچه طرحدار در میان ایرانیان از دیرباز وجود داشته، هرچند ابتدایی و با استفاده از ابزاری ساده، اما مطالعات نشان میدهد ایرانیان توانایی تولید پارچههای نقشدار را که تکنیک بافت آن با پارچههای ساده یا راهراه متفاوت است، داشتهاند. در دستهبندی، قدمت پارچه زربفت به دوران فرمانروایی هخامنشیان بر ایران برمیگردد. در ابتدا این هنر در خدمت درباریان و شاهان بوده و هنرنمایی هنرمندانی که طلا را در تاروپود پارچههای ظریف میگنجاندند، زینتبخش کاخ پادشاهان بود. «هرودت»، تاریخنگار شهیر یونانی در اینباره مینویسد: «اشکانیان خانههای خود را با پردههای زری یراقدار که از پولکهای نقره و نقوش زرین تزیین شده بود، میآراستند.» اما بهتدریج و در دورانهای مختلف این هنر بر تن شاهان نشست و پارچه زربفت جزئی ثابت در البسه پادشاهانی شد که در مرزهای ایران حکم میراندند. اما دیری نپایید که این هنر جهانی شد و ذوق ایرانیان در گره زدن پودهای فلزی گرانبها به تارهایی نازک از نخهای ابریشم چشم جهانیان را خیره کرد. تا جایی که «اسدالله بیژن» در کتاب «سیر تمدن و تربیت در ایران باستان» مینویسد: «رومیان به خاطر زیبایی و اشتهار زربفتهای سنتی ایران، همهساله مبالغ هنگفتی میپرداختند.» مغولها که حاکم شدند، رونق از بازار پارچههای زربفت رفت و سالیان سال این صنعت ظریف به سایه فراموشی سپرده شد و در مقطعی از تاریخ نیز استفاده از طلا در البسه حرام اعلام شد و همین موضوع باعث شد در این دوره هنر زریبافی بهطور کامل متوقف شود.
شاهان هنردوست و خوشذوق صفوی اما باز هم این هنر را احیا کردند و جانی دوباره به کارگاههای زریبافی بخشیدند. کارگاههای شاهی در پایتخت فیروزهای صفویان برپا و اصفهان میعادگاه هنرمندان زریبافی شد و دنیای طرح و رنگهای بیبدیل پارچههای زربفت. شاهان هدایایشان را با این هنر میآراستند و همین مجالی داد به هنر زریبافی تا دوباره در سطح جهان مطرح شود و چشم درباریان را به سوی اصفهان و هنرمندانش بگرداند. پس از زوال صفویه اما باز هم زریبافی فراموش شد و از رونق افتاد و تکنیکهای هنر زریبافی تنها سینهبهسینه از پدران به فرزندان رسید. تا دوره پهلوی دوم که باز هم تلاشهایی برای احیای این هنر انجام و کارگاهی در تهران برای احیای این هنر فراموششده برپا شد. هنرمندانی در این کارگاه گرد هم آمدند و محصولاتشان در غرفههای فرودگاه مهرآباد تهران به مسافرانی که راهی خارج از کشور بودند، فروخته میشد. پس از انقلاب اما باز هم این هنر معادل تجمل قلمداد و به فراموشی سپرده شد. با وجود تلاشهای گذرایی که در دورههای مختلف برای احیای این هنر ظریف به کار گرفته شد، زریبافی تا به امروز هنوز نتوانسته به درخشش زمان هخامنشیان یا صفویان بازگردد؛ در حالی که این هنر چند قدم از صنعت مدرن پارچهبافی پیشتر است و هنوز کارخانههای مجهز تولید و بافت پارچه توان تولید این پارچه نفیس را با دستگاههای مجهز خود ندارند. هرچند معادل مصنوعی این نوع پارچه وجود دارد که با نخهای زریدار بافته میشود و قیمت پایینتری نسبت به نمونههای دستباف دارد، اما استفاده از پود طلا در دستگاههای صنعتی هنوز امکانپذیر نیست.
پارچه زربفت چگونه بافته میشود؟
پارچه زربفت را تنها وجود پودهای طلایی متمایز نمیکند، بلکه پیچیدگی نقشاندازی آن نیز در منحصربفرد بودن این نوع از پارچههای دستباف تاثیر دارد.
کارگاه زریبافی را بر خلاف کارگاههای بافت دیگر پارچهها دو بافنده هدایت میکنند؛ یک نفر در بالای کارگاه چوبی مینشیند و نخهایی به نام «دستور» را میکشد و در واقع فرمان داده و چیدمان نخها را تعیین میکند، بافنده دیگر پشت کار مینشیند و وظیفه تنظیم پدالها را به عهده دارد و زمینه کار را میبافد. این دو نفر باید در هماهنگی کامل با هم نخها را جابجا کنند. بافت این پارچه به دقت بسیار بالایی نیاز دارد؛ کوچکترین اشتباه و خطا در هدایت نخها یا ماکو باعث خط افتادن در پارچه میشود و وجود نخ طلا در پارچه این حساسیت را دوچندان میکند.
پارچه زربفت هم مثل ترمه پشت و رو بافته میشود، به این معنا که بافنده در کارگاه پشت پارچه را میبیند و روی پارچه به سمت زمین قرار میگیرد. تفاوت ترمه و زربفت در تکنیک بافت و نقوشی است که استفاده میشود. علاوه بر این در بافت ترمه عموما از نخ پشمی و در بافت زربفت از نخ ابریشمی استفاده میشود.
از پرده کاخها تا قابهای۶ سانتیمتری
این روزها و با قیمت نجومی طلا، هزینه تولید پارچه زربفت هم سر به فلک کشیده و همین باعث شده که این پارچه نفیس نه در پرده خانههای اشراف و نه در البسه متمولین؛ بلکه در قابهای کوچک شش در شش سانتمتری دیده شود؛ قابهایی که این روزها بهعنوان هدایایی نفیس در بازار ارائه میشوند و روی آنها میزان طلای بکاررفته در بافت پارچه زربفت درج شده است. هدایایی که هم ارزش مادی دارند و هم ارزش هنری چندین هزار ساله را به نمایش میگذارند.
*سپاس ویژه از خانم الهام شایانفر، کارشناس صنایع دستی
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
- دستهبندیها: صنایع دستی , مهرپارسه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است