اول اردیبهشت ماه جلالی
پیام شمسالدینی، دانشجوی دکترای ایرانشناسی
جمعه ۹ رمضان ۴۷۱ هجری قمری مطابق با ۱۵ مارس ۱۰۷۹ میلادی و برابر با ۱۹ فروردین ۴۴۸ یزدگردی ساعت ۶ و ۹ دقیقۀ بامداد به افق اصفهان خورشید به برج حَمَل حلول کرد. در دربار السلطان المُعظَّم جلالالدوله مُعزّالدین ابوالفتح ملکشاه سلجوقی فرارسیدن نوروز اعلام شد و آن روز به عنوان مبدأ تقویم جدید و «اول فروردین جلالی» رسمیت یافت. از آن پس تقویم جدیدی با نامهای گوناگونی مانند «تاریخ جلالی»، «تاریخ مَلِکی»، «تاریخ ملکشاهی»، «تاریخ سلطانی» و «تاریخ مُحدَث (نوین)» رایج شد. اما چرا و چگونه این تقویم ابداع شد و ابداع شد تا چه نیازهایی را پاسخ دهد؟
تقویم جلالی یک «تقویم خورشیدی حقیقی» بود و هست؛ یعنی آغاز سال نو، آغاز هر فصل و طول سال در آن با میزان دقیق زمان گردش زمین به دور خورشید برابری میکند. دشواری کار با همۀ تقویمها در این است که طول گردش زمین به دور خورشید (یعنی «سال خورشیدی حقیقی») ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه و کسری از ثانیه است. اگر این پنج ساعت و اندی دقیقاً شش ساعت بود (یا به عبارتی «سال خورشیدی حقیقی» ۲۵/۳۶۵ روز بود)، مهمترین مسئلۀ دشوار تقویمها یعنی کبیسهگیری به سادگی حل میشد: سال چهارم پس از هر سه سال ۳۶۵ روزه «کبیسه» یا ۳۶۶ روزه میشد؛ و دیگر چیزی از زمان حساب نشده باقی نمیماند تا پای دنبالههای عددی بیحساب و به قول یکی از کارشناسان «معرکۀ آرا» در میان آید.
شمهای از این «معرکۀ آرا» را در انواع مختلف گاهشماری (تقویم) که در این سرزمین رایج بودهاند، میتوان سراغ گرفت: گاهشماری مزدیَسنانی یا اوستایی جدید، گاهشماری یزدگردی و گاهشماری خراجی. در گاهشماری مزدیسنانی یا اوستایی جدید به جای کبیسۀ چهارساله، در دورهای ۱۲۰ ساله ۱۱۹ سال را مطابق معمول ۳۶۵ روزه میگرفتند و سال یکصدوبیستم را با یک ماه سیروزۀ اضافه کبیسهگیری میکردند. هنوز معلوم نیست که از لحاظ واقعیت تاریخی چند دوره از این کبیسهگیریها اجرا شده باشد.
در گاهشماری خراجی نیز همان کبیسۀ مزدیسنانی اعمال میشد؛ اما کبیسهگیری در آن پس از چندی تحتالتأثیر نظام چهارساله قرار گرفت و یا به کل فراموش شد. اینگونه بود تا اینکه در سال ۴۴۸ هجری قمری حلول خورشید به برج حَمَل که معیاری ستارهشناختی برای تعیین نوروز بود، به جای اول فروردین به ۱۹ فروردین افتاد و اصلاح تقویم امری ضروری شد.
مهمترین هدف از آن اصلاح این بود تا آغاز سال نو در تقویم (که اصطلاحاً «نوروز» خوانده میشود) با عبور زمین از نقطۀ «اعتدال بهاری» در مدارش به دور خورشید دوباره تطبیق یابد. از آن به بعد نخستین روز رسمی سال جدید همیشه برابر بود با روزی که خورشید در آن پیش از ظهر به برج حَمَل حلول کند. این تعریفی است از نوروز که در زیج اُلُغبیگ و پیش از آن در کتاب زیج ایلخانی توسط خواجهنصیرالدین طوسی و بسیاری دیگر از منجمان متأخر مانند ملا عبدالعلی بیرجندی در شرح زیج جدید سلطانی و ملا مظفر در شرح بیست باب نیز بیان شده است.
محاسبات بر اساس تقویم جلالی توسط بسیاری از مورخّان و منجّمان تاریخ هجری روز رسمیت یافتن این تقویم را همان جمعه ۹ رمضان ۴۷۱ ق / ۱۵ مارس ۱۰۷۹ م / ۱۹ فروردین ۴۴۸ یزدگردی بیان کرده است. البته دربارۀ ساعت دقیق تحویل آن سال هنوز اختلافاتی بر جای مانده است. بیشتر منجمان و مورخان توافق دارند که نخستین هجده روز فروردین در تقویم یزدگردی در آن سال که دوران تقویم جلالی آغاز میشد، به عنوان «کبیسۀ جلالی» تلقی شد. به منظور تشخیص دو تقویم قدیم و جدید که در هر دو از نامهای مشابه زرتشتی برای نام ماهها استفاده شده بود (نک. جدول یک و دو)، ماههای تقویم یزدگردی با اصطلاح «قدیمی» یا «فارسی» و ماههای تقویم جلالی با اصطلاح «جلالی» یا «ملکی» شناخته شدند. نوروز هم در تقویم جلالی با نامهای «نوروز ملکی»، «نوروز سلطانی» و «نوروز حَمَل» معرفی شدند. خواجهنصیرالدین طوسی در کتاب زیج ایلخانی تقویم جلالی را توصیف کرده و نوشته است که همان منجمان پیشین در تقویم جلالی نامهای جدیدی برای ماهها و روزها ضبط کردهاند. این نامها در کتاب زیج اشرفی نوشتۀ سنجر کمالی نیز با اندکی تغییر حفظ شده است.
کار اصلاح تقویم اما از سال ۴۶۷ق.، سال دوم سلطنت ملکشاه به اشارۀ خواجه نظامالملک و زیر نظر گروهی از منجمان و مورخان و کارشناسان تقویم آغاز شده بود. کار رصد در سه شهر ری، اصفهان و بیشابور (در نزدیکی کازرون) که هر سه بر یک نصفالنهار واقع شده بودند، تا چند سال پس از مرگ ملکشاه در ۴۸۵ق. نیز ادامه یافت. دربارۀ ترکیب آن گروه و حضور یا غیاب حکیم خیام نیشابوری نیز گزارههای تاریخی ضد و نقیضی به دست ما رسیده است. جالب آنکه استاد فقید احمد بیرشک در دیباچۀ کتاب گاهنامه تطبیقی سههزار ساله بر آن است که اصلاح تقویم به زمان زیادی نیاز نداشت و خود بهانهای برای تداوم دیگر فعالیتهای علمی آن گروه بوده است.
ازآنجاکه سال در تقویم جلالی با سال حقیقی خورشیدی برابری میکند، برخی از مردم چنین فرض کردهاند که طول ماههای این تقویم نیز با طول ماه حقیقی خورشیدی برابری میکند؛ آنها همچنین بهاشتباه چنین فرض کردهاند که آغاز هر ماه همان روزی است که خورشید به صورت فلکی متناظر آن در منطقه «البروج» وارد میشود. درواقع، ماهها همان ماه حقیقی خورشیدی نیستند و تنها از ۳۰ روز پیاپی تشکیل شدهاند؛ اما فصلها در این تقویم از لحاظ نجومی درست و دقیق هستند، ابتدای هر فصل با عبور آشکار خورشید از یکی از دو نقطه اعتدالین (اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی) یا انقلابین (انقلاب تابستانی یا انقلاب زمستانی) مشخص میشود.
این مطلب که در تقویم جلالی نظام خاصی برای کبیسهگیری پیشنهاد شده بود یا خیر، منجمان و کارشناسان گاهشماری را به دو گروه مخالف تقسیم کرد. منجمانی که در طراحی تقویم جلالی مشارکت داشتند، قوانینی را برای ترتیب و توالی سالهای عادی و کبیسه استخراج کردند. عبدالرحمن خازنی (قرن ششم ق)، همان کسی که گفته میشود یکی از هشت منجم مسئول این اصلاح تقویمی بود، در کتابش با عنوان الزیج المعتبر السنجری روش کبیسهگیری در دورهای ۲۲۰ ساله را توضیح داده است. بههرحال به نظر میرسد این فرمول در قرنهای بعدی متروک مانده باشد. استقرار رصدخانۀ مراغه در نیمۀ دوم قرن هفتم ق / ۱۳ م منجر به پیشرفتهای محسوسی در نجوم شد و طول سال حقیقی خورشیدی عددی متفاوت با آنچه در تقویم جلالی محاسبه شده بود، به دست آمد؛ لذا اصلاح نظام کبیسهگیری بار دیگر ضروری شد.
خواجه نظامالملک در کتاب زیج ایلخانی جدولی به دست داده که در آن دورههای چهارساله و دورههای پنجساله متعلق به ۲۹۵ سال نخست تقویم جلالی تصویر شده است؛ یعنی روزهای اضافهای که هر چهار سال یک بار اضافه میشود و پس از هفت دورۀ چهارساله روزهای اضافهای که به دورهای پنجساله افزوده میشود. سالهای کبیسۀ پنجساله در تقویم جلالی سالهای ۳۱، ۶۷، ۹۷، ۱۳۰، ۱۶۳، ۱۹۲، ۲۲۵، ۲۵۸ و ۲۹۱ بودند. در ۲۹۵ سال برای مجموع (۴/۱×۳۶۵+۲۸۶×۲۹۵) روز تنها یکچهارم روز باید کبیسهگیری میشد. لذا طول سال حقیقی خورشیدی با دقت بسیار زیادی به عدد بطلمیوس(۳۰۰/۱ – ¼ ۳۶۵) نزدیک بود.
برای تشخیص اینکه در یک سال خاص از تقویم جلالی سالی عادی است یا کبیسه، لازم است ابتدا عدد ۳ را به آن افزود (این اصلاحی است برای آغاز دوره)، سپس حاصل را در ۳۹ ضرب کرد (تعداد سالهای کبیسه در هر دورۀ عمده) و سپس حاصل را بر ۱۶۱ تقسیم کرد؛ اکنون اگر باقیمانده کمتر از ۳۹ باشد، آن سال کبیسه است. کسر ۱۶۱/۳۹ تقریب خامی است از اضافه سال شمسی بیش از ۳۶۵ روز.
بنا به دلایلی گاهشماری جلالی چندان رایج نشد و تنها به عنوان یادگاری از دوران خوش پیوند علم و دین و قدرت در پادشاهی سلجوقیان در اشعار و آثاری همچون شعر معروف سعدی در دیباچۀ گلستان باقی ماند. از تلاش غازان خان برای احیا و تثبیت این تقویم تا پیروزی انقلاب مشروطیت، تقویم دوازده حیوانی ترکی- مغولی رایجترین تقویم ایران باقی ماند. مشروطیت اصلاح تقویم را ضروری کرد؛ پس در اول «حوت» ۱۲۸۹ و در دومین دوره مجلس شورای ملی ابتدا تقویم هجری خورشیدی بُرجی (گاهشماری جلالی اصلاحشده) رسمیت یافت و پس از آن مجلس پنجم در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴ نام ماههای فارسی را به رسمیت شناخت. اکنون بار دیگر تنها بیست روز مانده بود به اول اردیبهشت ماه جلالی!
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است