تفسیر و تاویل معماری آرامگاه حافظ
گلنار تاجدار، کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران
باغ آرامگاه حافظیه در حین حال که برای بازدیدکنندگان گلگشتی مفرح است، مقام و مرتبه زیارتگاهی نیز دارد. محیط روحبخش آن به مدد تاکید بر طراحی فضا، برخورداری از مفاهیم معنوی، استفاده از مضامین و معانی و اسطورههای شعر حافظ و همچنین قرابت به شعر و ادبیات در کاربرد صنایع ادبی و ترجمه آنها به زبان معماری تاثیری فراتر از باغآرامگاههای مشابه دارد و از نمونههای نادری است که ارتباطی نغز و عمیق میان معماری و شعر پدید آورده، به گونهای که میتوان گفت معمار و معماری آرامگاه هماهنگ با شعر حافظ، شعری برای شاعر سرودهاند.
از ویژگیهای شعرگونه طرح آرامگاه حافظیه «ایجاز» است. گدار با کاربرد عناصری محدود، کلام مختصر اما بیان رسا، خیالانگیز و شاعرانه در معماری این بنا معنای گستردهای را بیان کرده است. همه معماری آرامگاه در ۲۸ ستون، یک گنبد و ایوان مسقف آن خلاصه شده است. همین ویژگی است که طرح فضای خالی را مقدم بر طرح جسم و فضای پر میکند. هنگامی که آندره گدار، علاوه بر ستونهای باقیمانده از دوره زندیه، دستور ساخت ستونهای جدید را میدهد، عملا بیش از نیمی از کار اجرایی را در زمینی وسیع انجام داده است. این ستونها به گونهای در فضای حافظیه کنار هم قرار گرفتهاند که از یک طرف، ایوانی را در توسعه و تداوم مفهوم «باغ ایرانی» به وجود میآورند و از طرف دیگر پایه سقف و گنبدی میشوند که خود مشحون از شیوههای شاعرانه و صور خیال است.
مفاهیم و معانی چندلایه که در ارتباط و پیوندی واحد با یکدیگر در طرح حافظیه حضور دارند و در محل آرامگاه و گنبد آن به اوج میرسند، مصداق کاربرد مفهوم «کثرت در وحدت» در معماری این بناست. لایهها و مضامین در ارتباطی چندسویه وسعت یافته و معانی عمیقتری را مطرح کردهاند. توسعه این معانی در عرض و عمق وقتی که «درویش» و «پادشاه» در طراحی گنبد در ترکیبی «استعارهای» و در «ایهامی متضاد» ولی همنشین و سازگار حضور مییابند، حاصل شده که همراه با مفهوم «گنبد مینا»، استفاده از نماد هشت ستون در اشاره به قرن هشتم، عصر شاعر، هشت بیت بین هر دو ستون از شاهغزل او و هشت پله که به آرامگاه میرسد، در قالب معماری شفاف و سبکبال و ترکیب این همه در فضایی مختصر و موجز با مفهوم «گذر زمان و ناپایداری»، همان مطلبی را به خاطر میآورد که «آرتور آربری» آنرا «کنترپوان» و برخی دیگر آنرا «نظم غیرخطی و چندبعدی و کثیرالاضلاع شعر حافظ» نامیدهاند.
حافظیه از خیابان «خرابات» (حافظ امروز) دعوتکننده و جاذب است. نردهها دیدن باغ پایین و حس کردن باغ بالا را تسهیل میکنند. از دروازه حافظیه محوری منتهی به پلکانی عریض راهنمای انسان است. در ابتدای این محور شمایی از گنبد و آرامگاه در چارچوبی از ستونهای کریمخانی رخ مینماید که آشکار و پنهان است و در عین حال بهغایت دعوتکننده. طی طریق در محور به قصد رسیدن به آرامگاه با صعود و مکث، حرکت و درنگ، آهنگی موزون مییابد. با نزدیک شدن به ایوان و محدود شدن تدریجی دید از گنبد، تمایل به صعود از ردیف اول پلهها تشدید میشود. پس از صعود از ردیف اول پلهها سکویی تعبیه شده است که روی آن فرصتی دیگر جهت دیدن فراهم میشود. تماشای مشتاقانه کلاه درویشی، در چارچوب ستونهای مرکزی، با این درنگ همزمان میشود. یکی از شخصیتهای والای حافظ، یعنی «درویش» در اینجا به کنایه معرفی میشود. ادامه پلهها به ایوان، راه میبرد. ادامه حرکت از بین چهار ستون کریمخانی ایوان، عبوری است ذهنی از دروازه تاریخ. این ایوان گشوده و فراخ با تکرار کنایهآمیز ۲۰ ستونش، دوره کریمخانی را به قرن بیستم متصل میسازد. ایوان، تاریخی هست، اما کهنه نیست. جدید است، ولی از تاریخ قدیم میگوید. در ایوان، نخستین دیدار با حافظ دست میدهد؛ وصال با معشوق. فضای محصور باغ بالادست بر مرکزیت مقبره تاکید دارد. ایوان با چند پله پایین میرود و به صحن میرسد، سپس با سه پله و دور مقبره با پنج پله دوباره بالا میرود. گودی صحن باغ با وجود فاصله بین مقبره و ایوان ارتباط بصری و ذهنی را از طریق ایوان به مقبره تقویت میکند. ابعاد و اندازهها در مقیاسی انسانی زمینهساز زیارتی صمیمیاند. طرح فضای خالی بر طرح جسم غلبه دارد.
نور و فضای سیال در سکوت هندسه و حجم مرکزگرا جاریاند. فضای حافظیه روح سبکبالی دارد که به مدد معماری فضای شفاف و سیال حاصل شده است تا بتواند برازنده تمنای عروج روحانی شاعر شود و در همراهی آب و سبزه، مظهری از «روضه رضوان» شعر حافظ باشد.
رمزگشایی از معماری آرامگاه حافظ، مشابه رمزگشایی از اشعار لسانالغیب و به همان اندازه جذاب و آموزنده است. گدار در طرح آرامگاه، اسطورهای از معماری خود نمیسازد، بلکه شخصیتها و اسطورههای شعر حافظ را منزل میدهد. معمار و معماری به نفع حافظ و حافظیه از خودنمایی پرهیز میکنند و آندره گدار نصیحت حافظ را بر تقدم معنی بر لفظ به گوش جان میخرد. در طرح آرامگاه حافظ مرزهای زمان و مکان محو شدهاند. همچنین مرز مکان آسمانی و مرز مکان زمینی قابل تشخیص نیست. معماری حافظیه معماری حس و معنی است و در چارچوب متعارف تحلیلهای سبکی نمیگنجد. همچنین معرف اندیشه و روش خاصی در طراحی و معماری فضاست. زیارت آرامگاه حافظ با طی طریقی از مدخل ورودی تا محل ایوان و سپس طواف مقبره و بازگشت از همان مسیر تکمیل میشود. زائر پس از نظاره و طواف مقبره از همان مسیر آمده برمیگردد، اما این بار با حال و هوای دیگر.
برگرفته از کتاب «حافظیه شعر و گدار»، ویکتور دانیل، گلنار تاجدار، چاپ اول ۱۳۹۵، چاپ دوم ۱۳۹۶
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است