نقبی به نسخههای خطی
صبا آل ابراهیم دهکردی، کارشناس ارشد نقاشی
درخت بهعنوان یکی از عناصر طبیعت همواره مورد احترام و تقدس ملل مختلف بوده و اسطورههای فراوانی پیرامون آن شکل گرفته است. در این میان درخت سرو به علت ویژگیهای طبیعیاش، از ارزش و تقدسی خاص در میان ملل مختلف و نیز ایرانیان برخوردار است. سرو در هر آبوهوایی میروید، مقاوم و ایستاست، نماد مردان بزرگ است. به همین علت نهتنها در متون باستانی و ادبی؛ بلکه در انواع هنرها نقش این درخت کاملا مشهود است؛ از نقشبرجستههای تخت جمشید گرفته تا نقوش قالی در دورههای مختلف و نیز نگارگری. عناصر طبیعت در آثار نگارگری بهعنوان مظهری از عالم مثال هستند که نگارگر از آن کمک میجوید تا دنیای بیعیب و نقص تمثیلیاش را بنماید؛ دنیایی که در ضمیر نگارگر همان بهشت ازلی است که از آن هبوط کرده و امیدوار است روزی به آن بازگردد.
شاهنامه فردوسی که بهعنوان بزرگترین حماسه ملی، بازتاب و نماینده فرهنگ ایران باستان است، همواره در همه دورانها بهعنوان منبعی ناب برای تصویرگری و خیالپردازی نگارگران بوده است. هوشیاری عجیب حکیم توس، فردوسی، در شناخت نقشهای مختلفی که هر یک از انواع صور خیال در شعر دارد، آگاهی او از هماهنگی تصویر با موضوع را یادآور میسازد.
گیاه و درخت در ادبیات و هنر ایران
بنا بر رمزپردازیهای ایرانی مربوط به آفرینش آغازین، آسمان نخستین آفریده مادی است و آب و زمین در مرتبه دوم و سوم قرار گرفتهاند و گیاه در مرتبه چهارم وجودی است. ایرانیان قدیم به درختان احترام بسیاری گذاشته و گاهی تا سرحد پرستش درختان را دوست داشتند؛ «حرمتیافتن بعضی از درختان همیشه سبز یا درختان کهن در ایران بهدلیل همجواری آن با امامزادهها و پیران مقدس نیز نشانهای از تقدس نباتات در باورهای ایرانی است.»
انسان همواره نوعی پیوستگی پدر ـ فرزندی با درخت احساس میکند و به اعتقاد برخی از قبایل، انسان دارای چندین روح بوده که یکی از آنها تحت سیطره نباتات است. به همین علت از میان مظاهر طبیعی درخت انگاره نسبشناسی محسوب شده و رمز بالندگی در رشد روان انسان است.
در ایران نخستین نمونههای گیاهی روی سفالها، مهرها و سنگها یافت میشود. دنیای عیلامی که همان دنیای ایرانی است؛ پر از تصویرهای گیاهی است که مرکز و منبع درخت است. مثل مفرغهای لرستان، مارلیک و زیویه. در زمان ایرانیان آریایی، عصر مادها، هخامنشیان و پارتها تصویر آیینی درخت را همچنان میبینیم. در سدههای سوم و چهارم بعد از اسلام، یعنی عهد سامانی نیز نقش و نماد درخت بهصورت محوری در همه جای هنر باقیمانده از این دوران دیده میشود. در ایران بسیاری درختان از جمله «تاک»، «چنار» و «انار» مقدس بودهاند، از آن میان درخت سرو در آن دوران درخت زندگی بهشمار میرفت و نقش سرو تاکنون در تمامی هنرها بهصورت نمادین به کار رفته است.
تحلیل سرو در نگارههای شاهنامه تهماسبی
یکی از داستانهای مهم، شگفتانگیزترین و پرمایهترین داستانهای شاهنامه، داستان ضحاک است؛ شرح چیرگی و سلطه سیاهی و بیداد بر روشنایی و داد که هزار سال به طول انجامید.
خوابهای شاهنامه نمادین هستند که گزارشگران خواب با کشف راز و رمزشان آنها را گزارش میدهند. درخت نیز در شاهنامه، نماد انسان ـ مرد یا زن ـ است. در تعبیر خواب «ابنسیرین» نیز درخت نماد انسان است؛ «وی درخت سرو را نماد مرد عجمی و تیزطبع میداند.»
در سه نگاره نخست خود فریدون حضور ندارد، ولی تم و جوهره داستان، اوست. درختان سرو در این نگارهها از کاخ ضحاک آشکار شدهاند که این میتواند دلالتگر حضور فریدون باشد. چون نگارگر در این داستانها نمیتوانسته از وجود خود فریدون استفاده کند، حضور او را بهوسیله این درختان سرو نشان داده است. سرو همیشه زنده و سبز است. شاعران سرو را آزاد مینامند؛ به سبب اینکه از بار میوه آزاد است یا به این علت که از برگریزی خزان آزاد است. این میتواند از دلایلی باشد که شاعر، فریدون را به سرو مانند کرده است. مطابق روایات ایرانی، زرتشت این درخت را از بهشت آورد و پیش در آتشکده کاشت. در اینجا نیز پیوند نگارگری با ادبیات بهخوبی نمایان است، ذهن نگارگر با ذهن شاعر یکی بوده و نگارگر ایرانی با بهرهگرفتن از شعر، عناصر و نمادهای آن و با استفاده از تخیل خود، اثری بینظیر خلق میکند.
یکی دیگر از داستانهای شاهنامه تولد زال و سرگذشت اوست. در این دو نگاره دو سرو راسترسته یا سرو آزاد به چشم میخورد. سام پسرش زال را به سرو مانند کرده، پس در اینجا نیز سرو نماد زال است. همچنین سرو علامت سوگواری و غم بیپایان و سرگردانی آدمی در این جهان پرماجرای پراندوه قلمداد شده است. با توجه به ماجرای تولد زال که هنگام تولدش سپیدموی بود، سام پدر وی ننگ داشتن چنین فرزندی را برنمیتافت، فرمان داد تا او را برداشتند و از آن بوم به البرزکوه بردند و بر ستیغ آن کوه نزدیک خانه سیمرغ بنهادند و بازگشتند. طرد زال توسط سام و سرگردانشدن او نیز میتواند ارتباط نمادین زال با درخت سرو باشد. همچنین نام زال به معنای «نزار و ناتوان از پیری» است. لفظ پیر شکلی از «پئیریک» است که به معنای روح درخت و چشمههاست که میتواند دلیل دیگر برای ارتباط زال با درخت باشد.
درخت سرو در بیشتر نگارهها همراه با درخت چنار آمده که بدون در نظر گرفتن معانی نمادین درخت چنار نیز میتواند نشاندهنده سنت قدیم باغهای ایرانی باشد که درختان چنار و سرو را معمولا بهصورت یکدرمیان در مسیرهای اصلی میکاشتند تا جلوه باغ در تمام ایام سال زیبا باشد. همچنین درخت چنار در نگارههای این دوره در بیشتر نگارهها بسیار واقعگرایانهتر از دورههای قبل تصویر شده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است