از شوش تا تختجمشید
«راه شاهی» هخامنشی از جمله آثار مهم تاریخی و فرهنگی ایران است که مانند بسیاری دیگر از وجوه تمدنی ایرانزمین فراتر از مرزهای سیاسی کنونی گسترش داشته است. این سامانه ارتباطی بر پایه مدیریت کارآمد منابع انسانی، شناخت جغرافیا، ساخت جادهها و تربیت نیروی انسانی و اسب استوار شده بود. اشاره و ارجاع به این شبکه ارتباطی بزرگمقیاس هخامنشی اگرچه در متون کلاسیک یونانی وجود دارد و به نام و فواصل برخی نقاط مهم و تعداد ایستگاههای آنها هم اشاره شده، اما تاکنون در پژوهشهای باستانشناسی کمتر به آن پرداخته شده است.
جاده شاهی هخامنشی در واقع یک شبکه خبررسانی شگفتانگیز و یکی از جنبههای بارز تشکیلات اداری حکومت هخامنشی بوده که از طریق آن اداره امور این شاهنشاهی گسترده انجام میگرفته است. در واقع، اداره امور این شاهنشاهی گسترده – که از درّه «سند» در شرق تا سواحل دریای «اژه» در غرب، از «سیردریا» در شمال تا «اسوان» در جنوب بود – نیازمند سامانه ارتباطی پیشرفتهای بود که در چارچوب آن مراکز مهم اداری، سیاسی و بازرگانیشان در کوتاهترین زمان ممکن با هم در پیوند باشند.
در طول تاریخ، تا پیش از ظهور فناوریهای نوین در سدههای ۱۹ و ۲۰ میلادی، فقط معدودی موارد مشابه با این سیستم پیشرفته پدید آمده است که از جمله آنها میتوان به سلسله تانگ در چین (اوایل سده هفتم میلادی)، امپراتوری روم و نمونههای دیگری اشاره کرد که طبعا بر پایه تجربه گذشته استوار شده بودند. این سامانه ارتباطی متشکل از چاپارهای سوارکار و چاپارخانه هایی بود که در امتداد مسیرهای مهم تعبیه شده بودند تا پیوند میان پایتخت های شاهنشاهی هخامنشی و مراکز شهربانی ها و دیگر مناطق راهبردی را برقرار کنند. از میان شبکه راههای هخامنشی بیش از همه راهی معروف است که «سارد» (در غرب کشور امروزی ترکیه) را به شوش (در جلگه خوزستان) متصل میکرده و «هرودوت» به آن اشاره کرده است. در متون کلاسیک یونانی علاوه بر اشاره به فواصل نقاط مهم و تعداد ایستگاههای این مسیر، به وجود نگهبانان یا پاسدارانی در ایستگاهها و کاروانسراها اشاره شده که برای آسایش و امنیت مسافران بوده است. گفته شده که مسافرت با سرعت معمول برای طی فاصله تقریبی ۲۴۰۰ کیلومتر از دریای اژه تا پایتخت شاهنشاهی، شوش، ۹۰ روز طول میکشیده، اما پیکهای تندرو میتوانستهاند این فاصله را در یک یا دو هفته بپیمایند. پیکها اسب خود را در چاپارخانههایی که در فواصل معین در این مسیر تعبیه شده بود، عوض کرده و به راهشان ادامه میدادند. این پیکهای سوار که بهنوعی سفیران حکومتی بودند و پیامها و فرمانهای حکومتی را به شهربانیهای گوناگون شاهنشاهی هخامنشی میرساندند، به مظهری از عظمت و کارایی حکومت هخامنشی بدل شده بودند. به هر روی، در این شبکه راهها بیشک علاوه بر پیکها و پیامهای حکومتی، کالاها و افکار نیز تبادل میشده است. با فروپاشی حکومت هخامنشی بخشهایی از این راه و شیوههای مدیریت آن بهکلی فراموش شد، اما یکسره از دست نرفت. به گونهای که کموبیش این راه مورد استفاده حکومتهای بعدی نظیر سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان قرار گرفت و در دوران اسلامی نیز بسیاری از مسیرهای عمده کاروانی و تجاری در همان مسیرهای گذشته دنبال شد.
توجه به شناخت «راه شاهی» هخامنشی از چه زمانی آغاز شد؟
«ارنست هرتسفلد»، محقق آلمانیتبار، شاید نخستین کسی بود که جدیترین گام را برای شناخت این جاده شگفتانگیز برداشت. هرتسفلد در آغاز سده بیستم میلادی و در عنفوان جوانی طی سفری که به ایرانزمین داشت به کشف برخی از بقایای باستانشناختی این راه، بهویژه در دامنههای غربی و جنوبی زاگرس، همت گماشت. بهدنبال آن محققان دیگری نیز به کشف و معرفی قسمتهایی از این راه پرداختند. بهویژه با کشف گلنبشتههای باروی تختجمشید و سپس ترجمه بخشی از آنها توسط «ریچارد هلک» دریچهای نو به این موضوع نیز گشوده شد و تحلیل محتوای گلنبشتههای مذکور به درک واقعیتری نسبت به موضوع منجر شد. در این زمینه، بهویژه دانشمندانی چون «والتر هینتس»، «هایدماری کخ» و دیگران کوششهای قابل توجهی انجام دادهاند. طی دهههای گذشته برخی از باستانشناسان ایرانی مانند «محمدتقی مصطفی» و «علی سامی» نیز اشارهوار به موضوع پرداختهاند.
پژوهش درباره این راه از جنبههای گوناگون اداری، سیاسی، نظامی و بازرگانی میتواند جالب توجه باشد، اما در عین حال، یافتن بقایای کالبدی این راه اهمیت فراوانی دارد که پژوهشهای منسجم درباره آن بسیار دیر آغاز شده است. این پژوهشها که از سال ۱۳۹۳ و در چارچوب برنامههای پژوهشگاه میراث فرهنگی آغاز شده، به مطالعه و شناسایی بقایای باستانشناختی این راه در حد فاصل دو پایتخت هخامنشی، شوش و تختجمشید میپردازد. در چارچوب این پژوهش، تاکنون مسیر کلی «راه شاهی» هخامنشی در حد فاصل استانهای خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و فارس شناسایی شده است. مسیر اصلی این راه پس از شوش از مناطقی چون شوشتر، رامهرمز، بهبهان، دوگنبدان، باشت، رستم، نورآباد، سپیدان، سنگر، بیضا و مرودشت میگذرد و خط سیری قریب به یک هزار کیلومتر را طی میکند. بقایای باستانشناختی این راه شامل منزلگاهها، قلعهها و برجهای دیدبانی، قطعات جادههای سنگفرش، یا بقایای منقول نظیر پایهستونها و دیگر اجزای معماری بوده است. برای مثال، یکی از منزلگاههای شناساییشده محوطه «آلاکون» در منتهیالیه جنوب ـ جنوبشرقی استان کهگیلویه و بویراحمد و شمال غربی استان فارس امروزی است. محوطه مذکور تکدورهای بوده و متعلق به روزگار هخامنشی است و منزلگاهی بوده که بر سر «راه شاهی» در مسیر خوزستان ـ فارس قرار داشته است. شمار قابل توجهی پایهستون و دیگر عناصر معماری از این محوطه به دست آمده که در دست مطالعه هستند.
راه شاهی هخامنشی یکی از قابلیتهای تاریخی و فرهنگی ایرانزمین است که شناخت آن، علاوه بر اهمیت علمی و تاریخی، میتواند برای گردشگری امروز نیز جذاب و کاربردی باشد.
* برگرفته از گزارش «شناسایی، کشف و مستندسازی بقایای باستانشناختی «راه شاهی» هخامنشی شوش ـ تختجمشید و مطالعات تطبیقی آن با راه دوران ساسانی و اسلامی این مسیر» با همکاری «اسماعیل یغمایی»، «محمدتقی عطایی» و «شهرام زارع»
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است