کرتیر، مردی در سایه
میلاد وندائی
اواخر سال ۲۴۱ میلادی، اردشیر بابکان آخرین روزهای پادشاهی خود را پشت سر میگذاشت، در حالی که بنیان شاهنشاهی را نهاده بود که نام جد خود را بر آن گذاشت، یعنی «ساسان». اما اردشیر جدای از یک دولت سیاسی، برای نخستین بار در تاریخ ایرانشهر در دولت خود یک دین را به رسمیت شناخت و سیاست و مذهب را زیرمجموعه یکدیگر قرار داد و آن دین زرتشتی بود. اردشیر خود از خاندانی مذهبی در استخر برخاسته بود که تیولداری آتشکده آناهیتا در این شهر کهن را بر عهده داشتند و در ابتدای سلطنت خود تلاش کرد تا با گردآوری روحانیون زرتشتی مخالف حکومت اشکانیان، مشروعیتی مذهبی نیز به حکومت خود بدهد. این روش ریشه در خردمندی او نیز داشت، زیرا اردشیر بر خلاف اشکانیان بهدنبال تشکیل کشوری یکپارچه و یکدست بود تا بتواند ثبات مرکزی بهوجود بیاورد، در حالی که در غرب شاهنشاهی ساسانی، رومیان نیز با خطری مواجه بودند به نام دین مسیحیت که کمتر از یک سده پس از این تمام دنیای غرب باستان را در خود فرو برد، پس اردشیر بیعلت این مهم را انجام نداد.
او پس از به قدرت رسیدن تلاش کرد تا آتشکدهها و معابد زرتشتی را گسترش دهد و به یکدستسازی منابع دین زرتشتی بپردازد. در این میان موبدی به نام تنسر به او کمک کرد، تا اینکه اردشیر در سالهای پایانی عمرش، از حکومت دست کشید و فرزندش شاپور را به جای خود نهاد و اینک زمان آن بود که شاپور بر سریر شاهنشاهی ساسانی تکیه زند، اما در این برهه از تاریخ موبدی ظهور میکند به نام «کرتیر» که در آیندهای نزدیک نقشی مهم در دولت و سیاست ساسانیان خواهد یافت.
کرتیر کیست؟
ما با شخصیت کرتیر تا پیش از سال ۱۹۲۶ م. آشنا نبودیم، هرچند تصویر او در کنار نقوش برجسته ساسانی توسط شرق شناسان روی طراحیها آورده شده بود، اما هیچکس نمیدانست این تصویر نمایانگر چه کسی است، بهویژه آنکه در دوره ساسانی، تنها پادشاهان اجازه نقر نقش برجسته داشتهاند.
از کرتیر پنج نقش برجسته بههمراه کتیبه به جای مانده است، از جمله: در نقش برجسته سرمشهد بههمراه نقش بهرام دوم، نقش رجب بههمراه نقش اردشیر اول، نقش رستم بههمراه نقش شاپور اول و کتیبهای که در کنار کتیبه شاپور اول روی بنای کعبه زرتشت حجاری کرده است؛ ضمن آنکه در نقش برجسته بهرام دوم در نقش رستم نیز تنها سر او به تصویر درآمده است.
تمامی این نقوش برجسته مردی را نشان میدهند با کلاهی گرد بر سر، بدون ریش، با موهای بافتهشده در پشت سر که گردنبندی شاهانه بر گردن دارد و دست خود را بهصورت احترام عموما در مقابل صورت خود نگاه داشته است. او در کتیبه سرمشهد که در سال ۱۹۳۶ برای نخستین بار ترجمه شد، خود را اینگونه معرفی میکند:
«و من کرتیر در همه کشورها به پرهیزگاری بلندآوازه بودم، و در پیشگاه یزدان و فرمانروایان نیکخواه و خیراندیش، از درگاه ایزد چنین مسالت داشتم، باشد که من کرتیر کاری کنم که همگان، دستورهای ایران را با همه بزرگانشان بنگرند… و تعالیم مشهور بهشت و دوزخ را بر همه معلوم دارم.»
به نظر نمیرسد که کرتیر در زمان اردشیر اول قدرت خاصی داشته است، اما بیشک در این برهه است که وارد دستگاه مذهبی میشود. او در کتیبه کرتیر کعبه زرتشت میآورد که در زمان شاپور یکم (۲۴۱ تا سال ۲۷۱ م) دومین شاهنشاه ساسانی، به سمت رئیس بزرگ همه روحانیون موبدم وبدان سراسر کشور منصوب شده است، هرچند به نظر برخی مورخان، کرتیر در معرفی خود در کتیبهاش گزافهگویی کرده است و احتمالا در دوران شاپور همچنان مقام هیربدی داشته است. ما از روایتهای گوناگون میدانیم که شاپور نسبت به ادیان و مذاهب و افکار خارجی تسامح داشته است و به مانی که در زمان او ظهور کرد، اجازه داد که به حضورش برسد و پس از آن مجوز ترویج دین او را در سرتاسر پهنه شاهنشاهی صادر کرد. انتشار مانویت در قلمرو ساسانی که اثر دیرپایی داشت، مدیون همین روحیه تسامح بود که بیتردید پسند خاطر کرتیر نبود. هرمز یکم نیز نسبت به مانی نظر تایید و مساعدت داشته است و او را چند سالی در دستگرد بابل، در کاخ خویش، از تعقیب مخالفان پناه داد. وی نسبت به کرتیر دشمن مانی، هم علاقه نشان داده و حتی با اعطای کلاه و کمر که نشانههای اشرافیت بود، به این موبد پرشور متعصب او را در ردیف بزرگان عصر درآورد. در دوره پادشاهی هرمز هنوز تسامح دینی دوران پدرش شاپور یکم حکمفرما بود، به نظر میرسد که قدرت واقعی کرتیر از زمان بهرام یکم آغاز میشود.
او در زمان بهرام دوم، به قدرت بسیاری دست یافت. از سوی او آزار بسیاری بر پیروان آیینهای جهود، مانوی، ترسایی و بودایی رفت. کرتیر در زمان همین پادشاه بود که جایگاه داور داوران یا قاضیالقضاتی را نیز به دست آورد. او همچنین آموزشگاههایی را برای پرورش روحانیان زرتشتی ساخت.
بنا بر منبعی عربی مربوط به سال ۹۶۶ میلادی (۳۵۵ هـ. ق)، مغ اعظم چنان نفوذی بر شاهزاده جوان سرکش بهرام دوم داشت که موجب برگشت درونی او شد. بهرام مراتب سپاس خود را نسبت به رهبر روحانی خود به انواع گوناگون به جای آورد و عنوانی غیرعادی به او بخشید: «کرتیر بخت روان وَرهران اورمزد موبد.» او را در ردیف «وزورگان» (بزرگان) قرار داد و ریاست آتشکده معبد آناهیتا را در استخر که میراث ساسانیان بود به او سپرد. سرانجام بهرام دوم او را «هَمشهر مُغبَد و داور» (موبد و داور همه کشورها) کرد. یعنی بهرام دوم علاوه بر قدرت دینی نامحدود، بالاترین مقام قضایی ایران را نیز به کرتیر داد.
در همین دوره بود که جنگ بین کرتیر و مانی به اوج خود رسید و سرانجام کرتیر با بهره بردن از قدرت سیاسی و نظامی که در دستان خود داشت، توانست بر مانی چیره شود و مرگ او را به شکلی فجیع در سال ۲۷۶ م. رقم زند. اما با مرگ بهرام سوم و به تخت نشستن نرسه، ستاره بخت کرتیر رو به افول نهاد و با روی کار آمدن نرسی تمامی قدرتهای پیشین که توسط خاندان بهرامها به کرتیر اهدا شده بود، از او سلب شد و ریاست آتشکده آناهیتا دگرباره به نرسی و خاندان ساسانی بازگشت، پس از این تنها یک بار از کرتیر در کتیبه پایکولی یاد میشود و از آن پس دیگر نامی در تاریخ از این موبد قدرتمند نمیبینیم.
نقوش برجسته و کتیبههای کرتیر
هر شخصیت تاریخی محصول یک روند اجتماعی است که در جریان پراتیک و درک ارزشهای اجتماعی حادث میشود، شکل میگیرد، قوام مییابد و برای پاسخ دادن به یک ضرورت عینی و اجتماعی، به میدان کشیده میشود. کرتیر یکی از این نمونه شخصیتهای تاریخی است که با نژادی جدای از خون خاندان پادشاهی توانست نام خود را در تاریخ جاودان کند. او توانست با بهره بردن از مذهب جایگاهی حتی سلطنتی را برای خود به وجود آورد و از ابزارهای درباری برای شرح چگونگی پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی خود، کارهایی که در راه خدمت به مذهب زرتشت انجام داده (و شرح تجربه معنوی خود در عروج به عالم دیگر؟) نهایت استفاده را ببرد.
«و من این سنگنبشته را از آن رو نوشتم که من کرتیر، از آغاز وصیتنامهها و پیمانها درباره آتشکدهها و مغها را برای شاهان کوچک (شهرداران) و اربابان (خدایان) مهر میکردم و بیشتر مواقع نام خود را در جاهای (مختلف) بر وصیتنامهها، قراردادها و اسناد مینهادم و امضا میکردم، چنان که من همان کرتیری هستم که شاپور (یکم)، شاهنشاه، مرا (کرتیر، موبد و هیربد) نامید و هرمز (یکم)، شاهنشاه، و بهرام (یکم) شاهنشاه، پسر شاپور، مرا «کرتیر موبد اهوره مزدا» نامیدند و بهرام دوم، شاهنشاه، پسر بهرام (یکم)، مرا «کرتیر، کسی که روح بهرام را نجات داد، موبد اهوره مزدا» نامید.»
این کتیبه کرتیر که شخصا آن را برای آیندگان به ارث نهاده است، ما را با مقام و موقعیت «روحانیون» و مقامات بلندپایه مذهبی در دوره ساسانیان آشنا میسازد. این کتیبه در نقش رجب متعلق به اواخر سده سوم میلادی است. کرتیر در کتیبهای دیگر (کعبه زرتشت) این نکته را گسترش میدهد و متذکر میشود که بهرام دوم مقام و رتبه وزرگ (بزرگ) بخشیده، او را موبد و دادور (داور، قاضی) سراسر امپراتوری کرده و مقام «مدیر و مرجع آتش آناهید ـ اردشیر وآناهید بانو در استخر» را به او سپرده است. جریان پیشرفت و ترقی کرتیر که آن نیز در یادبود تصویری او جاودانه شده، با فعالیت او در مقام هیربد آغاز میشود که یک مقام مذهبی پایین یا متوسط است و وظایف آن بهدرستی مشخص نیست. این پیشرفت کرتیر و رسیدن وی به بالاترین مقام زرتشتی از طریق قانونی انجام گرفته است یا نه؟ اگر چنین باشد، پس سایر موبدان، مغهای معمولی که نگهبان آتشکدههای بیاهمیتتر بودهاند و مغ مردان که نگهبانان عالیمقامتر آتشهای بهرام در ایالات بودهاند، همگی زیر دست او قرار داشتهاند. به هر حال مسلم آن است که او به نیرومندترین مقام مذهبی کشور تبدیل شده بود.
قهرمان واقعی سازماندهی دستگاه دینی و تبدیل آن به نظامی منسجم با قدرت سیاسی و چنگاندازی محکم به زندگی روحانی و دنیوی زرتشتیان موبد، کرتیر بود. این شخصیت استثنایی که از قرار معلوم راه تنسر، موبد بزرگ ایام پادشاهی اردشیر را میپیمود، چندان قدرت یافته بود که توانسته بود با تئوکراسی دینی که به وجود آورده بود، در جابهجایی شاهان و حتی بقای آنها تاثیرگذار باشد.
سه لوحه از سنگنبشتههای چهارگانه کرتیر موضوع واحدی را تکرار میکنند و از ارتقای مقام مستمر وی از مرتبه هیربدی در ایام پادشاهی شاپور یکم تا بالاترین مقام در پادشاهی بهرام دوم، از جمله مرتبه پادشاه پرستشگاه آناهیتا ـ اردشیر در استخر؛ لقبی که تا آن زمان تنها پادشاهی ساسانی از آن برخوردار بودند، سخن میگویند. وی به شرح اقداماتی که در جهت تامین پاکی و یکدستی آیین مزدایی و رعایت احکام آن انجام داده بود نیز میپردازد. سنگنبشته دوم توصیفی است از سفر روحانی کرتیر به آخرت و معراج که همانند سفر ارتاویراز است و نمونه متقدمی از سفر « دانته آلیگری» بهشمار میآید. وی با من دیگر (دین) خود برمیخورد و به وجود بهشت و دوزخ برای پاداش دادن درستکاری و کیفر دادن نیرنگ و فریب یقین حاصل میکند. به گفته کرتیر: در نتیجه اقداماتی که وی در واداشتن مردم به اجرای تعالیمش انجام داد، آیین مزدایی رونق گرفت، به اهورمزد و ایزدان خدمتی شایسته شد، آب، آتش و چهارپایان خشنود گردیدند، در سراسر قلمرو ساسانی آتشکدههایی ساخته شد، اهریمن و دیوان مغلوب و تعالیم آنها منسوخ شد، پیروان ادیان دیگر، یعنی یهودیان، بوداییان، منداییان، مسیحیان، بابتیستها و زندیکان تحت تعقیب و آزار قرار گرفتند و بسیاری از کسانی که از راه بیراه شده بودند به دین بازگشتند. اگر چند القاب روحانی پیدرپی کرتیر از رشد یک سازمان دینی حکایت میکند، اما تاکید بیپروا و تعصبآمیز وی بر درستآیینی و اعتقاد صحیح، حتی بیش از شورش اردشیر، از ظهور نگرشها و احساسات ایرانی راستین و اوج یک جنبش بیگانهستیز که از دوره سلوکیان آغاز شد، خبر میدهد و پرسشهای بنیادین بسیاری چون: کرتیر دست به چه نوع اصلاح دینی زد؟ و الحادات و فسادهای عقیدتی که وی با آنها مبارزه کرد، چه بود؟ بدعتگذاران چه کسانی بودند که گوشمالی یافتند؟ و… برمیخوریم.
با در نظر گرفتن اطلاعات موجود، پاسخ قانعکنندهای به پرسشها نمیتوان داد. اما میتوان گفت جنبش کرتیر جنبشی سنتشکن بود که ادعا داشت حقیقت دینی را تنها از دید او میتوان دید و هدف خود را بازگرداندن دین مزدایی به جایی که او آن را پاکی و خلوص نخستین میدانست، با تاکید بر افزایش پرستش آب و آتش و نگهداری چهارپایان قرار داده بود. وی کوشید تا عبادت را در اطراف آتشکدهها که مغان تربیتیافته و باانضباطی در آنها خدمت میکردند، متمرکز سازد. همه انحراف از آرا و نظرات دستگاه دینی رسمی را دشمنانه و شیطانی میدانست و نسبت به ادیان دیگر بدگمان و ناشکیبا بود. خواستن تسلیم کورکورانه به قدرت، مرکزیتگرایی و انحصارطلبی دستگاه دینی ساسانی ترجمان رسای همان گرایشهایی بود که دست یافتن ساسانیان به قدرت را میسر ساخته بود. اما کرتیر هرچه بود و هر چه کرد، در تاریخ ساسانی جزء نادر افرادی بود که توانست بدون بهره بردن از خون پادشاهی به قدرت دست پیدا کند و نقوش برجسته زیبایی برای ما به یادگار بگذارد تا بتواند با گذر هزارهها، تاریخ را کندوکاو کنیم و از دل آن تاریخ صحیح ایران را بازنویسی کنیم.
- دستهبندیها: مهرپارسه , میراث فرهنگی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است