درخت اسطوره ای همسایه
یلدا بیدختینژاد؛کارشناس ارشد ادبیات روسی
آن زمان که نه خاک بود و نه آسمان، همه پهنه گیتی دریای ژرف و نیلگون بود. در میان آب دو درخت بلوط رست و بر شاخسارشان دو کبوتر لانه گرفت. سپس کبوترها پریدند و به قعر دریا رفتند و از آنجا شن و سنگ آوردند. از آن شن و سنگ زمین و آسمان برآمد و هرچه که آسمانی بود، درخشان شد.
افسانه اسلاوی درخت زندگی
درخت یکی از نمادهای قدیمی در فرهنگ و ادبیات روسیه است که گاه در کسوت درخت زندگی ظاهر میشود و گاه قداست مییابد و نیروهای جادویی پیدا میکند. طبق افسانه درخت زندگی، روسها بهنوعی درخت را محور جهان میدانند و تعداد زیادی از درختان در جهان اسطورهای و تمثیلی آنها راه دارد، مانند: بلوط، توس، صنوبر، بید مجنون، کاج، افرا، توسکا، فندق، سیب (نماد خرد و پختگی) و گلابی (نماد پاکی و پاکیزگی). اما از میان همه این درختان که نام بردیم، روسیترین درخت، «توس» است. بهسختی میتوان نمادی مشهورتر از درخت توس پیدا کرد که هزارانهزار روس با شنیدن نامش یاد مادر وطن کنند. آنها چنان به این درخت علاقه دارند که حتی روز ۱۱ آوریل را به نام روز درخت توس نامگذاری کردهاند و جشن میگیرند. روز درخت توس در تقویم روسیه نشان از بهار و پیوند این درخت با بهار و زندگی دوباره دارد. پیش از پذیرش دین مسیح، این درخت نزد اقوام سلتی و اسکاندیناوی و بیشتر اقوام اروپایی محترم و مقدس بود و نماد گذر از زمستان به بهار و از مرگ به رستاخیز. حتی امروزه هم در روسیه کسانی که به سنتهای کهن پایبندند، در تابوت درگذشتگانشان دستهای از شاخههای توس میگذارند.
باورها و افسانههای بسیار درباره درخت توس در فرهنگ عامیانه روسی وجود دارد و تقریبا هیچ قصهای بدون آن کارش راه نمیافتد. ترانهها و اشعار و تابلوهای نقاشی زیادی هم هستند که اگر توس نبود، پدید نمیآمدند. شاعران و نقاشان بنام روسیه در آثارشان از این نماد ملی استفاده کردهاند؛ شاعر تصویرپرداز و نازکخیال روس، «سرگی یسنین»، چندین شعر در وصفش سروده است.
روسها این درخت را نماد زندگی، نور و سلامتی میدانند. قدیمیترها باور داشتند که اگر بچه را با ترکه توس کتک بزنند، زودتر سربهراه و عاقل میشود و گذاشتن شاخهای از آن بالای بام خانه، منزل را از رعدوبرق در امان میدارد. ۱۱ آوریل (یعنی روز درخت توس) مردم راهی جنگل میشدند تا به صدای حرکت شیره در تنه درخت گوش کنند و ببینند خون در رگ گیاه به جوش آمده یا نه. هر خانواده برای خود شیره توس جمع میکرد و آن روز همگی آب حیات جنگل را مینوشیدند و سعی میکردند هر طور شده به بیماران از این نوشاک شفابخش بخورانند. معتقد بودند شیره درخت توس سموم بدن را دفع میکند و برای معده مفید است.
نام این درخت در زبان روسی «بیریوزا» است، به معنای درخشنده و رخشان. در فرهنگ کهن اسلاو دو نوع باور درباره توس وجود دارد. از یک سو این درخت نقش مامن و ماوایی در برابر نیروهای ناپاک و شر را بازی میکند. شاخههای آنرا بهعنوان ابزاری آیینی برای تطهیر در حمام سنتی روسی به کار میبرند و به سر و تن شخص میزنند تا پاک و پاکیزه شود، اما از سوی دیگر، میگویند در شاخههای درخت توس گریان جنوپری لانه دارد و خود درخت هم تجسم روح خویشاوندی مرده است. ضمنا جاروی جادوگران از شاخههای توس درست شده است. عشق جنوپری به لانهکردن در آن از آنجا میآید که روزگاری یک دریاپری طلوع خورشید را دید و افسون شد و به شکل درخت توس درآمد و از آن به بعد فقط سالی یکبار؛ آن هم ۵۰ روز پس از عید «فصح» میتواند با خواهرهایش حرف بزند.
تا نیمه دوم قرن نوزدهم باوری بود که میگفت توس نگهبان جنگل است و اگر بیش از نیازت از جنگل چیزی برداری به خشم میآید.
روسها پس از مسیحیت هم رابطه پرمهرشان را با این درخت حفظ کردند و در یکی از افسانههای مذهبیشان میگویند توس همان درختی بود که بر سر مریم مقدس و مسیح کودک سایه گسترد و از بلا دورشان کرد.
روز چهارشنبه هفتمین هفته پس از عید فصح، «سمیک» نام دارد که جشن آیینی روسی و ویژه خانمهاست. در این روز دختران و زنان به جنگل میروند و هر یک درخت توس جوان و ظریفی برای خود انتخاب میکنند. بعد سعی میکنند شاخههای دو درخت را به طرف هم خم کنند و گره بزنند. سپس در محل گره صلیبی میآویزند و با این کار پیمان خواهری میبندند. چیزی به یادگار به هم میدهند و از آن پس یکدیگر را خواهر صدا میکنند.
درخت محبوب روسها ۱۸۰ تا ۲۰۰ سال عمر میکند و ارتفاعش به ۲۰ متر و قطر تنهاش به ۶۵ سانتیمتر میرسد. نمیدانیم کهنترین توس دنیا کجاست و آیا هنوز زنده است و از میان شاخوبرگش، همانطور که افسانهها گفتهاند، پریان سبزگیسو سرک میکشند، یا نه.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است