سنگنگارههای ۱۲ هزار ساله «دهتل»
ابراهیم رفیعی
شاید اسم «بستک» را شنیده باشید. موسیقی و معماری بستکی سالهاست زبانزد هنرشناسان است؛ تا جایی که در شهر دوبی یکی از امیرنشینهای هفتگانه امارات متحده عربی، محلهای وجود دارد به نام «البستکیه» که سالها پیش تاجران بستکی با مهاجرت از بستک به آنجا خانههایی با معماری خاص بستکی بنا کردند و حال بهعنوان محله قدیمی دوبی شناخته و ثبت شده است.
بستک از شهرستانهای غربی استان هرمزگان، با قدمتی تاریخی که در قدیم محلی برای استراحت کاروانها بوده، در منطقهای کوهستانی قرار گرفته و از شمال و غرب به استان فارس و از شرق و جنوب به استان هرمزگان متصل است. این شهر با بندرعباس ۲۰۰ کیلومتر فاصله دارد.
مردم بستک به زبان «اچمی» با لهجه بستکی سخن میگویند که از دسته زبانهای پارسی جنوب غربی ایران است. «برکه» نماد اچمیها و «بادگیر» خنکای نسیم، معماری بستکی است.
حمام «خان»، «بنگله کریکی»، مسجد جامع بستک، قلعه «کوهیج»، موزه مردمشناسی «جناح»، «ترنه کوخرد» و چند مکان مطرح دیگر بیش از بقیه معروف هستند، در صورتی که در شهرستان بستک با سابقه تاریخی و فرهنگی غنی و طبیعت چهارفصلش، جاذبههای فراوانی وجود دارد؛ از سنگنگارههای «دهتل» تا رصدخانه «پرگان جناح»، از گنبدهای نمکی بستک تا طبیعت و دستکنهای زیبای «لاور» که هنوز بسیاری از مردم دنیا، ایران و حتی استان هرمزگان در عصر ارتباطات و شبکههای اجتماعی از وجود این جاذبهها و مکانهای تاریخی بیخبرند.
در این سفرنامه به دهتل میرویم؛ شهر سنگنگارهها و کمی آن طرفتر در کنج خلوت کوه ، به «کُنچی» میرسیم که هر کس به منطقه بستک برود، محال است به آنجا سر نزند.
دهتل و سنگنگارهها
برای رسیدن به این مکان که در جنوب روستایی با همین نام «دهتل» در ۲۰۰ کیلومتری شمال غربی بندرعباس است، باید از طریق جاده بندرعباس – بستک به سمت چهارراه «چاهبنارد» حرکت کنید.
از کوه و تپهها که عبور کردید، به چهارراه چاهبنارد میرسید، اگر قصد استراحت یا زیارت آرامگاه «سیدمحمد سیدمنصور» را داشتید، به روستای چاهبنارد بروید و اگر نه از چهارراه به سمت چپ جاده راه را به سوی دهتل ادامه دهید و پس از عبور از سه روستای زیبا و باصفا، برکه بزرگی در ورودی روستای دهتل از یک کیلومتری توجه را جلب میکند که منبع آب آشامیدنی سرزمین «اچم» با معماری گنبدیشکل است.
از برکه که گذشتید، ورودی دهتل تابلویی با تصویر سنگنگارهها به چشم میخورد؛ «به دهتل، شهر سنگنگارهها خوش آمدید». از مناره بلند مسجد روبهرویتان و بلوار معلم دهتل که بگذرید، کنار مسجد نوشته «مسجد امام شافعی (رض)» را میبینید. اهالی روستای دهتل اهل تسنن و از شاخه شافعی هستند. از مسجد که عبور کردید، یک خیابان فرعی با تابلویی به نام «خیابان سنگنگارهها» به سمت راست خیابان اصلی و جنوب روستا شما را هدایت میکند.
جاده آسفالت خیابان سنگنگارهها ۳۰۰ متر جلوتر خاکی میشود و طبق اطلاع دوستان، کمکم به سایت سنگنگارهها نزدیک میشوید. از خانههای جنوب روستا که عبور کردید، دشتی سرسبز روبهرویتان است. جاده خاکی وسط دشت را آرامآرام بروید تا بوی گل شببو و خنکای نسیم بهاری هوش از سرتان ببرد و ناگاه چشمتان به یک سنگنگاره کنار جاده میافتد. از ماشین پیاده شوید که نگارهها شما را به خود فراخواندهاند.
پیدا کردن سنگنگارهها بهدلیل گردی، رنگ خاص و فاصله کمی که با یکدیگر دارند، خیلی آسان است و جذابیتی که نگارههای متفاوت دارند، ذوق و شوقی ایجاد میکند تا شما را به سراغ سنگ بعدی و نگاره خاص و جالب دیگری بکشاند؛ بز کوهی، صحنه شکار، دعوای حیوانات، اسبسواری، شتر دوکوهانه یا انسان بالدار. هنوز قدمت این سنگنگارهها برآورد نشده است. برخی میگویند از ۱۲ هزار سال قبل باقی مانده و برخی میگویند از ۹ هزار سال پیش. گفتنی است قرار است این محوطه در فهرست آثار ملی ثبت شود.
وجود قبرستانی وسیع، بقایایی از گورهای موسوم به دخمه، روایتهایی درباره صنعت استخراج طلا در گذشته و مهمتر از همه، سنگنگارهها، نشان از قدمت این روستای جنوبی است. وسعت سایت سنگنگارهها و تعداد سنگها بیش از تصور قبلی ماست، از این رو به دومین سایت سنگنگارههای ایران معروف است، اما تا به حال بدون پژوهش و بررسی و حتی توجه در دشتی وسیع باقی مانده است؛ دشتی که با دو دره بزرگ از کوه جنوبی دهتل تا دو طرف این روستا امتداد دارد و روی یکی از درهها دو سد خاکی ساخته شده است؛ اولی در تنگه کوه و دومی در کنار سایت که با آبگیری سالیانهاش جنبه تفریحی ـ گردشگری دارد.
کنچی، خانهای به وسعت یک روستا
از دهتل پنج کیلومتر را در جاده پرپیچوخم کنچی بااحتیاط و لذت، از طبیعت کوهستانیاش از میان تپهها بگذرید و آبادی «کنچی» را ببینید که خانههایش با معماری پلکانی میان تپهها خودنمایی میکند.
راه تپه را رو به پایین به سوی کنچی ادامه دهید. چند متر جلوتر به دوراهی میرسید که روی تابلو آبیرنگ کوچکی نوشته شده است: «سید کنچی». مسیر راهنما را ادامه داده که درهای بزرگ آن میان کنچی را به دو محله؛ یکی بهصورت پلکانی و دیگری پراکنده در پشت دره تقسیم کرده و آن پایینتر زمین خاکی فوتبال به چشم میخورد. باغستانی بزرگ کنار جاده با درختهای نخل قامت کشیده و کنارهایی سرسبز پایینتر از خانههای پلکانی نمایی بسیار زیبا و جلوهای خاص به کنچی داده است.
جلوتر محوطهای باز جهت پارک خودرو میهمانان وجود دارد و در گوشه محوطه، میان چند درخت با گذر از پلهای رو به بالا به سوی مسجد و میهمانخانهها بروید؛ خانههایی بههمچسبیده و پلکانی و گاهی با کوچههای باریک یا پلههایی جهت عبور از بامی که سرای خانهای دیگر است. سالهاست صدای اللهاکبر و لاالهالاالله با جذبه خاصی در این کوچه پسکوچهها و تنگ کنچی طنینانداز است.
هر روز در سه وقت صبحانه و ناهار و شام سفره اطعام گسترده و عده زیادی از مسافران و اهل روستا گرد سفره جمع هستند. آقایان سادات محترم با روی باز یکیک میهمانان را پذیرایی میکنند؛ آرامگاه «آقا سید یوسف کنچی» در ضلع جنوبی مسجد قرار دارد.
از کنچی اینگونه میگویند که سالها پیش «آقا سیدیوسف» مرد مومنی از نوادگان «سیدمحمد عمر سیفالله القتال» که نسب ایشان به «امام حسن ابن امام علی بن ابیطالب» (ع) میرسد و یکی از سادات معروف روستای دهتل بودند، از این روستا مهاجرت میکنند و در کنار چشمه کنچی بنای خانهای میگذارد و اهل و خویشان خود را به آنجا منتقل میکند. سید روز و شب را به عبادت میگذرانید و چون محل اقامت سید در «کنج کوه»؛ یعنی گوشهای از کوه قرار داشت، وی را «سیدکنجی» لقب دادند.
وقتی دوستان و فرزندان سید در آن مکان بنای خانه نهادند و روستای کوچکی ایجاد شد. آن روستا «کنجی» نامیده شد و پس از درگذشت آقا سیدیوسف هم روستا به کنجی معروف بود و کمکم به کنچی تغییر یافت.
در حال حاضر متولی آرامگاه یکی از نوادگان مرحوم سیدیوسف کنچی است که همانند اجداد بزرگوارش زندگی میکند و مردمان برای زیارت و دیدار او از سرتاسر ایران؛ بهویژه منطقه جنوب ایران و حتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به این روستای بلندآوازه میآیند و آلام خود را تسکین میدهند.
این روستا بنا به وصیت مرحوم سیدیوسف کنچی به میهمانخانهای تبدیل شده که هر مسافر و میهمان تازهوارد باید در اینجا میهمان باشد و ریالی هزینه نکنند. میهمانداران شبانهروز در تکاپو هستند که استراحتگاه و صبحانه و ناهار و شام میهمانان را بههمراه هر چیز دیگری که نیازشان باشد، مهیا کنند و دست رد بر سینه یکی از میهمانان نخورد.
چی بخوریم؟
از اقسام خوردنیهای سنتی منطقه بستک و بخشهای آن «مهوه» است که در جنوب ایران شهرت فراوانی دارد. بعضی آن را «مهیاوه» نیز مینامند. مهوه یا مهیاوه مایعی است به رنگ تیره مایل به خاکستری و بوی تندی دارد و نوعی سس جنوبی از ماهی «ساردین» است که با روغن یا تخممرغ سرو میشود. این سس بیشتر به نانهای محلی مانند «فلزی»، «تولز» و «خمیر» اضافه میکنند و صبحانه یا شام میخورند.
«موفلک» اما غذای قدیمی خوشمزه و فراموششدهای است که از گندم و ماهی و پیاز و گوجه درست میشود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است