مردی که ساختار باستانشناسی ایران مدیون اوست
مرجان حاجیرحیمی
در منطقه ۱۴ پاریس مردی زندگی میکند که در مدت کوتاه مسئولیتش در ایران خدمات شایانی به باستانشناسی کشور کرد. دکتر «فیروز باقرزاده» گرچه این روزها پیر شده، اما همچنان اخبار میراث فرهنگی ایران را با دلسوزی دنبال میکند و از تحولات آن باخبر است.
او در آستانه ۸۸سالگی، ۴۰ سالی میشود که از کشور دور بوده، ولی در تمام این سالها روح و روان و حواسش به ایران ختم میشده است تا جایی که حتی وقتی از او پرسیدم چرا به ایران بازنمیگردید؟ اشک در چشمانش حلقه زد. او با این حال دوست ندارد مصاحبه داشته باشد و درباره گذشته سکوت میکند. سال ۱۳۵۱ زمانی که تصمیم گرفته شد که دکتر باقرزاده جوان که به دو زبان انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت و با باستانشناسی مدرن دنیا آشنا بود، مسئولیت کاوشهای باستانشناسی ایران را برعهده گیرد، او تصمیم گرفت کاوشها علمی شوند و از شیءمحور و عتیقهیابی خارج. به این ترتیب پیشنهاد تشکیل «مرکز پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی و تاریخ هنر ایران» را ارائه داد و مسئولیت موزه ایران باستان را نیز بر عهده گرفت. پاییز همان سال این مرکز شکل گرفت، اما بهدلیل طولانی بودن، اسمش به «مرکز باستانشناسی ایران» مختصر شد و تا سال ۱۳۶۶ که سازمان میراث فرهنگی تاسیس شد، وجود داشت.
از اقدامات این مرکز، ایجاد شخصیت و احترام برای باستانشناسان ایرانی در برابر خارجیهایی بود که برای کاوش به ایران میآمدند، مانند فرانسویها در شوش و آلمانیها در تخت جمشید و…؛ چراکه پیش از آن باستانشناسان ایرانی در هیاتهای کاوش، بیشتر شبیه کارمند بودند تا همکار. همچنین او به جوانان اعتماد کرد و فضا را برای خلاقیت و بروز استعداد کسانی مانند «میرعابدین کابلی»، «دکتر سیدمنصور سیدسجادی»، «فاطمه کریمی»، «مهدی رهبر» و زندهیاد «دکتر مسعود آذرنوش» باز کرد.
اما شاید بتوان مهمترین اقدام او را کوتاه کردن دست خارجیها از اموال تاریخی ایران نامید؛ کاری بس بزرگ در حد ملی کردن صنعت نفت در حوزه میراث فرهنگی. به این ترتیب قانون عتیقات ملی سال ۱۳۰۹ را اجرایی و تقسیم اشیا بین کاوشگران خارجی و داخلی را لغو کرد و مقرر شد تمامی اشیایی که از کاوشهای باستانشناسی به دست میآیند در اختیار دولت ایران قرار گیرند. او همچنین نخستین رئیس ثبت میراث جهانی یونسکو بود.
هفت سال مسئولیت باقرزاده در ایران معادل ۷۰ سال کار بود و مروری بر همه آن اتفاقات در این مجال نمیگنجد. او در جامعهای که قرار بر تغییر نبود، ساختارشکنی کرد و همین امر سبب شد با وجود خدمات و اصلاحاتی که انجام داد، دشمنان زیادی نیز پیدا کند. به این ترتیب بار دیگر ثابت شد که خلاف جهت آب نمیتوان شنا کرد چنانچه هنوز هم در سازمان میراث فرهنگی اگر کسی بخواهد اصلاحاتی انجام دهد که به نفع کشور و میراث ملی باشد با مخالفتهای زیادی روبرو میشود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است