داستان موزهای که نمایشدهنده چهار دهه عکاسی از ایران است
ریحانه جاویدی
در کوچه پسکوچههای محله توانیر تهران و در یکی از کوچههای پرچناری که به خیابان ولیعصر(عج) ختم میشود، موزهای کوچک و آرام قرار دارد که این روزها کمتر بازدیدکنندهای قدم به آن میگذارد. موزه عکس و عکاسی از سری موزههای خصوصی ایران است که با همت «کاووس گودرزی»، عکاس و مجموعهدار عکس، در سال ۱۳۷۴ افتتاح شد، اما گذر زمان ظاهرا گرد فراموشی بر آن نشانده و این موزه که حاوی ۵۰۰ قطعه عکس از جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران از سال ۱۳۵۰ تاکنون است، بدون مخاطب مانده تا جایی که مدیر موزه چند وقتی است به تعطیلی آن می اندیشد.
کاووس گودرزی ۸۰ ساله است، با صدایی که میلرزد و خاطراتی که یکی در میان از ذهنش پاک شدهاند. برای آنکه به یاد آورد چه شد که به موزهداری و عکاسی روی آورد، هیجانی دارد که بهوضوح در صدایش پیداست. داستانش را اینطور تعریف میکند: «از سال ۱۳۵۰ عکاسی میکردم، جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران همیشه مورد علاقه من بود و شک نداشتم که اگر قرار باشد عکاس باشم، هیچ سوژهای بهتر از آنها نیست. یک دهه عکاسی کردم تا اینکه در سال ۱۳۶۰، برای مداوای بیماری به کشور آلمان سفر کردم تا سال ۱۳۷۳ در این کشور بودم و بین پروژه عکاسیام از جاذبههای ایران وقفه افتاد اما در آلمان هم عکاسی را فراموش نکردم، بخشی از زندگیام بود، علاقهام به این بود که گوشهگوشه ایران را در تصویر ثبت کنم. به همین دلیل برای رهایی از غروبهای دلگیر این کشور به کلاس عکاسی رفتم و مدتی را که برای درمان باید در این کشور سپری میکردم، به یادگیری حرفهای عکاسی و مطالعه درباره آن گذراندم.»
عکاس تجربی که یک دهه از ایران عکاسی کرد، بعد از آنکه تحصیلات این رشته را در آلمان گذراند، بار دیگر به وطن بازگشت و اینبار با جدیت بیشتری پروژه قدیمی عکاسی از بناهای تاریخی و جاذبههای طبیعی ایران را دنبال کرد؛ به طوریکه حاصل کارش تبدیل به یک موزه با ۵۰۰ قطعه عکس شد. این هنرمند درباره ایده اولیه راهاندازی موزه میگوید: «ساختمانی که موزه اکنون در آن دایر است، پیش از این آتلیه عکاسی من بود، بعد از آنکه از آلمان به ایران برگشتم و عکاسی از بناهای تاریخی را ادامه دادم، تصمیم گرفتم طبقه دوم این ساختمان را به موزهای اختصاص دهم که عکسهایم را در آن به نمایش گذارم، در نهایت زمانی که آقای «احمد مسجدجامعی» وزیر ارشاد بود، با حضور او این موزه افتتاح شد. دقیقا به خاطر ندارم چه سالی بود، اما آن زمان آقای خاتمی که رییسجمهور بودند، برای افتتاح موزه به من یک ابزار عکاسی قدیمی هدیه داد که هنوز هم یکی از اشیایی است که در موزه نمایش داده میشود.»
بازدید رایگان هم فایده نداشت
با این وجود اگرچه صحبت از حمایت موزههای خصوصی مطرح است، اما این موزهدار نسبت به ادامه فعالیت موزه عکاسی خود خوشبین نیست. او میگوید: «پیش از این هرگاه گردشگران خارجی به ایران سفر میکردند یا مهمان ویژه ای برای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میآمد، آنها را به موزه عکاسی میآوردند، اما اکنون یکسال است که هیچ بازدیدکنندهای در موزه را نزده است. با اینکه بازدید از این مجموعه رایگان است، اما انگار موزه رفتن دیگر دغدغه کسی نیست و اهمیتی ندارد که در پشت دیوارهای موزهها چه میگذرد. کسی موزهام را نمیشناسد و توان تبلیغات هم ندارم، به همین دلیل است که از مدتی پیش به جمع کردن آن فکر میکنم، منتظر هستم تا فرد علاقمندی پیدا شود تا تمام ۵۰۰ قطعه عکسم را به او دهم و موزه را تعطیل کنم.»
از میان ۵۰۰ قطعه عکسی که در مجموعه این موزهدار نگهداری میشود، عکسهایی که از مرقد شاهچراغ برداشته است، برایش خاطرهای خاص دارد، عکسهایی که معتقد است دل کندن از آن برایش دشوار بوده و شاید تصمیم بگیرد آنها را برای خود نگه دارد. وقتی درباره علت این علاقه از او پرسیده میشود، چنین توضیح میدهد: «در ورودی حرم شاهچراغ همیشه باز است، هیچگاه نبوده که بیدلیل این در را ببندند، اما زمانیکه برای عکاسی از شاهچراغ رفتم، برای آنکه بتوانم عکسهای خوبی بردارم، سه ساعت در حرم را به خاطر من بستند و توانستم از بنای آن عکاسی کنم. این اتفاق یکی از خاصترین خاطرههای زندگی من است که هرگاه به عکسهایش نگاه میکنم، برایم زنده میشود.»
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
- دستهبندیها: مهرپارسه , میراث فرهنگی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است