ردپای اسباببازی در اسناد مکتوب و تصویری عصر پهلوی
سیدعمادالدین قرشی، کارشناسی ارشد پژوهش هنر
تاریخ حضور اسباببازی در ایران، داستان پرفرازونشیب و نسبتا مهجوری است. جدا از نمونه عروسکهای دستساز وطنی موجود در ایام ماضیه، اشارات موجزی در گزارشهای پراکنده سیاحت نامههای فرنگ شاهان قاجاری وجود دارد که در آنها صحبت از سوغاتیهایی در قالب بازیچههای کودکانه و به تعبیر امروزی «عروسک» برای سرگرمی شاهزادگان وطنی است. شاید در گذشتههای دور، هدف تنها ساختن وسیلهای زیبا، منحصربفرد و فانتزی برای بازی، ارتباط عاطفی، دلخوشی، سرگرمی و وقتگذرانی کودکان بود، اما حضور اسباببازیها و عروسکها در ایران عصر پهلوی، نقشی فراتر از یک بازیچه و نوستالژی داشتند. در مواردی اسباببازیها بهعنوان نشانهای از فرهنگ و باورهای زندگی مردم بودند؛ نمادی بارز که قرار بود باری از فرهنگ عامه را به دوش بکشد، عروسکهایی که قرار بود نمایانگر هویت ایرانی و نمادی ملی ـ میهنی برای کودکان و بزرگسالان باشند.
در دهه ۳۰ خورشیدی (۱۳۳۳)، کارگاه عروسکسازی در موزه مردمشناسی تهران با سروشکلی حرفهای، زیر نظر «جمال میربابایی»(۱) ایجاد شد و شاگردانی نظیر «حسین فخیمی»، «منتخب صبا» و «یانشان تانیک» از فارغالتحصیلان این کارگاه بودند. گفته میشود تا دهه ۵۰، بیش از دو هزار عروسک توسط «میربابایی» ساخته شده بود. اغلب نمونه عروسکهای ساخت او از طرف دولت (وقت) به سفیران کشورهای مختلف از جمله ترکیه، انگلیس، فرانسه، دانمارک، برزیل و… هدیه میشد.
نمونه اسناد تصویری از دهههای پیشین وجود دارد که نشان میدهد عروسکسازی یکی از فعالیتهای موثر در سپاه ترویج و آبادانی در سراسر کشور بوده است. این نهادها که اغلب عهدهدار اجرای سیاستهای اصلاح اقتصادی و اجتماعی مورد نظر حاکمیت در سطح روستاها بودند، به جهت بالا بردن سطح زندگی و تامین رفاه روستاییان و آشنا ساختن ایشان به آموزش، ارشاد، توسعه، بهبود و ترویج صنایع روستایی و راهنمایی در امور مربوط به آبادانی و نوسازی روستاها مشغول بودند. بنا بر آمارهای موجود، فروش عروسکهای دستساز زنان روستایی، بخشی از سبد درآمدهای ایشان را شامل میشده است و در مواردی نقش اشتغالزایی داشته است.
یکی از نمونههای جالب توجه حضور عروسکها برای نمایش هویت ایرانی، حضورشان در آگهیهای تبلیغاتی دهه ۵۰ بود؛ جایی که عروسک زن قشقایی در برابر عروسک «بیلد لیلی»(۲) آلمانی قرار گرفت. با دقت در نحوه آرایش، زینتها و لباس عروسک وطنی، بهخوبی مشهود است که کارکرد عروسکها طی این دوران، فراتر از یک بازیچه صرف است و آداب، سنن، جغرافیا، قومیت و فرهنگ؛ ملاکهای ارزشگذار هویتی برای ورود یک تکنولوژی وارداتی برای تقابل خطوط هوایی «هُما» در برابر «لوفتهانزا» بوده است.
اما جدا از حضور عروسکهای دستساز وطنی در موزهها، تولید و اشتغالزایی و کارآفرینی در این حوزه، نقشآفرینی عروسکها در آگهیهای تبلیغاتی و حضور عروسکهای تلویزیونی موثر در خاطره جمعی نظیر «هادی و هدی» (ساخته عادل بزدوده، ۱۳۵۳) و حتی بُعد آموزشی عروسکهای مورد استفاده در زایشگاهها برای پرستاران؛ میتوان ردپای جدیتر آنها را در میان اسناد مکتوب تاریخ معاصر سیاسی نیز یافت. در یکی از مجموعه اسناد بهجامانده از اوایل دهه ۴۰، به مجموعه اسنادی برمیخوریم که مربوط به «لایحه دولت راجع به معافیت گمرکی یک بسته اسباببازی (نو و کهنه) اهدایی از کشور آمریکا به کودکان بیمارستانی در تهران» در خلال دیماه ۱۳۴۲ لغایت آذرماه ۱۳۴۳ است.
این مجموعه اسناد شامل نمونه اوراق مکاتباتی مشروح به امضای «اسدالله اعلم» نخستوزیر (وقت) و دکتر «علینقی علیخانی»، وزیر اقتصاد (وقت) به مجلس شورای ملی درباره تقاضای تصویب لایحه معافیت گمرکی یک بسته اسباببازی (نو و کهنه) اهدایی از کشور آمریکا به کودکان بیمارستان «بنگاه نیکوکاری»(۳) و نمونه نسخه گزارشهای دکتر «محمد رضوانی» (نماینده کاشان، نطنز و مخبر کمیسیون اقتصاد و بازرگانی) و «مهدی یعقوب تهرانی» (نماینده مینودشت و مخبر کمیسیون قوانین دارایی) به مجلس درباره شور اول و دوم لایحه فوق و همچنین دو نسخه برگه رایگیری مربوط به شور اول و دوم لایحه مذکور و نیز برگه پیشنهاد «عزتالله اوزار» (نماینده تهران) و نامه «شفیع امین»، نایبرئیس مجلس شورای ملی به رئیس مجلس سنا؛ مهندس «جعفر شریفامامی» راجع به ارسال لایحه معافیت یک بسته اسباببازی (نو و کهنه) اهدایی از کشور آمریکا جهت تصویب به انضمام جوابیه آن و نامه مهندس «عبدالله ریاضی»، رئیس مجلس شورای ملی به نخستوزیر مبنی بر تصویب لایحه مزبور در مجلس شورای ملی و مجلس سنا میشود.
مرور اوراق برجای مانده از این مجموعه اسناد، دقت و نکتهسنجی اولیای امر را نشان میدهد که اسباببازی، بعنوان کالایی اثرگذار در بازار مصرفی ایران شناخته شده و از تعرفههای گمرکی مبرا نبوده و تنها بر اساس حسننیت کشور اهداکننده، این محموله معاف از مالیات میشود. این نکته را از خاطر نبریم که در آن ایام، شرکتهای بازرگانی نظیر «ستیلار» اقدام به واردات اسباببازی از اروپا و آمریکا میکردند و با توجه به حمایت از تولید محصول باکیفیت داخلی، با تعرفههای تاملبرانگیز گمرکی روبرو بودند. نهایتا از یاد نبریم که داستان اسباببازیها در عصر پهلوی، جدا از حس نوستالژی در مواردی به سودمندتر شدن زندگی انسانها کمک میکرد. طبعا این سودمندی، همچنان که خواندیم به سودآوری در زندگی نیز منجر میشد.
پینوشتها:
- جمال میربابایی (متولد ۱۳۰۳، طالقان) از شاگردان افسر تزاری کاتاگالی (زاکاتالی) بود که در اوایل دهه ۲۰ تا سال ۱۳۲۴ زیر نظر او در موزه مردمشناسی آموزش مجسمهسازی، ماکتسازی و عروسکسازی دیده بود.
- عروسک بیلد لیلی (Bild Lilli) عروسکی ساخت آلمان است که در خلال سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۴ میلادی تولید میشد. این عروسک بر پایه شخصیت داستانی یکی از داستانهای مصور به نام لیلی طراحی شده بود. این عروسک نیای عروسک باربی آمریکایی است.
- بیمارستان بنگاه نیکوکاری، از جمله بنگاههای خیریه عامالمنفعه برای حمایت از بیماران بیبضاعت بود که دولت (وقت) برای بهبود وضعیت نامطلوب رفاهی و بهداشتی جامعه ایران، در خلال سالهای جنگ جهانی دوم و پس از آن (دهه ۲۰) احداث کرد. این بیمارستان در سال ۱۳۲۲، با هدف درمان کودکان (زیر ۱۳ سال)، در تهران تاسیس شد. بودجه این بنگاه حدود چهار میلیون تومان (۱۳۴۲) بود که قسمتی از آن را جمعیت «شیروخورشید سرخ» و سایر بنگاههای خیریه و اعانات نقدی افراد خیر تامین میکرد و قسمتی دیگر از فرع سپرده ثابت آن بنگاه در بانک سپه تامین میشد. پس از انقلاب این موسسه و سایر مراکز درمانی مشابه به سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت واگذار شدند.
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است