نگاهی به یکی از قالیچههای تصویری ایران
پرستو قاسمی
۹۷ سال پیش یعنی همان سالی که «میرزا کوچکخان جنگلی» در ارتفاعات تالش استان گیلان کشته شد، مردی در کاشان از چهره او فرشی بافت که چند دهه بعد از لندن سردرآورد و اگر «جواد علی کرکی»، مجموعهدار ایرانی آن را نمیخرید، اکنون معلوم نبود این فرش نفیس که بیانگر بخشی از تاریخ معاصر کشور است، در کدام موزه یا مجموعه خارجی نگهداری و شاید برای همیشه دست پژوهشگران و علاقهمندان ایرانی از آن کوتاه میشد.
ماجرا در سال ۱۳۷۳ در لندن رقم خورد. زمانی که قالیچه ۱.۳۰ در ۲.۲۰ سانتیمتری توجه جواد علی کرکی، کارشناس و مجموعهدار فرشهای دستباف تصویری ایران را به خود جلب کرد؛ فرشی که در فاصله سالهای ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ خورشیدی؛ یعنی همان دورانی که میرزا کوچکخان جنگلی زنده بود یا مدتزمان کوتاهی از کشته شدن او میگذشت و هنوز دشمنی حکومت با او ادامه داشت، بافته شده بود و میتوانست برای هنرمند آن دردسرهای زیادی تولید کند، اما «ملامحمود مدیحی»، مداح باتقوای کاشانی که دستی هم در شعر و شاعری داشت، بهخاطر ارادتی که به میرزا داشت، تمام این خطرات را به جان خرید و آن را بافت. از سوی دیگر کیفیت تصویری بالای قالیچه، بهویژه سیمای میرزا کوچکخان با نگاهی که آدمی را به خود جذب میکرد، نظر استاد کرکی را به خود جلب کرده بود. او تشخیص داد این قالیچه در کارگاهی بافته شده که کارگران و بافنده آن هر دو از فنون فرشبافی اطلاع داشته و تلاش ویژهای در بافت چهره از خود نشان دادهاند.
«شیخ اسماعیل روغنی» که مداح و در قید حیات است، درباره شخصیت ملامحمود مدیحی میگوید: «او در هنگام مدیحهسرایی اشعاری را بهطور ناگهانی و در همان زمان بهصورت قصیده ذکر میکرد. همچنین او شعرهای جوان یزدی را میخواند که حدود ۱۰۰ تا ۱۷۰ بند قصیده میشد. آن روزها که شعر خواندن رایج بود، ملامحمود جایگاه خاص خود را داشت. میگویند وقتی ملامحمود روز عاشورا پیش «سیدعلی یثربی کاشانی» (از مراجع بزرگ کاشان) میخواند، ایشان از سوز صدا و شعرهایش خیلی تعریف میکرد و لذت میبرد که قصیدههای خوبی میخواند.»
اما ملامحمود علاوه بر مداحی و شاعری، بافنده چیرهدست فرش نیز بود و کارگاهی داشت که در آن تعدادی بافنده فرش میبافتند و بهخاطر ارادت و علاقهای که به میرزا کوچکخان جنگلی داشت و همینطور پیرو مسلک و اهداف آزادیخواهانه میرزا بود، چهره او را در فرشی دستباف ثبت کرد که تا به امروز باقی مانده است.
به نظر میرسد اشعاری که در سه حاشیه دورتادور نقش میرزا کوچکخان را احاطه کردهاند، توسط خود ملامحمود سروده شده است. هرچند در برخی قسمتها مصرعی از سعدی، شاعر بزرگ ایران به امانت گرفته شده است؛ مانند «قارون هلاک شد که دوصد خانه گنج داشت»، یا در جایی دیگر باز از سعدی آمده: «دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی»، اما ملامحمود در ابیات دیگر ارادت خود را به میرزا ثابت و با شجاعت تمام دین و علاقه خود را به این مرد راستین ادا کرده است:
ای دوست دل منه تو بر این تنگنا به خاک دنیا نیرزد که پریشان کنی دلی
از بهر رستگاری فردی خویشتن امروز کن به بحر تفکر تاملی
با نام نیک هر که برون رفت ز جهان تا روز حشر زنده بود نام او بلی
یا در جای دیگر سروده:
انصاف میدهم که گلستان روزگار ناورده بود یار بدین رنگ و بو گلی
نادیده روزگار چنین نامور یلی خدمت تمام کرده به ایرانیان تمام
سرانجام این فرش ۴۵رج را «جواد علی کرکی» خریداری کرد. او که خوب هنر را میشناسد، اهمیت و ارزش این فرش را نیز تشخیص داد. کرکی دانشآموخته رشته صحنهسازی تئاتر از آکادمی هنرهای زیبای فلورانس است و همچنین دورههای عکاسی را با اخذ دیپلم عکاسی در شهر فلورانس و سینما را در مدرسه عالی سینمایی لندن به پایان رسانده است. او که هماکنون در استرالیا زندگی میکند، طی این مدت در کنار جمعآوری دستبافهای مورد علاقهاش همواره تلاش کرده تا از فرهنگ و هنر ایرانزمین در تمام زمینههای مرتبط دور نماند. به همین دلیل چه در زمانی که مشغول تحصیل و کسب مهارتهای هنری بود و چه زمانی که به علایق و دلبستگیهای هنریاش میپرداخت، اگر به اثری برخورد میکرد که ویژگی خاص هنر سرزمین پدریاش را داشت، تلاش میکرد آن را بهگونهای حفظ و نگهداری کند و فرش تصویری میرزا کوچکخان نیز از این هدف دور نماند.
اما بهدلیل اهمیت و ارزش معنوی قالیچه میرزا کوچکخان و بهدلیل اینکه کرکی میخواست مردم ایران هم با این قالیچه از نزدیک آشنا شوند و به اهمیت آن پی ببرند، در دهه ۷۰ برای مدتی در حدود یک سال آن را نزد موزه ملی فرش ایران جهت نمایش عمومی به امانت گذاشت و با پایان یافتن این مدت قالیچه دوباره به مجموعهاش در تهران بازگشت.
- دستهبندیها: مهرپارسه , میراث فرهنگی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است