پنجرهای رو به گلستان
سید امیر منصوری، پژوهشگر نسخ خطی
دو عنصر در زندگی انسان زیسته در فلات ایران، همواره حضوری نمایان داشته است؛ گیاهان و جانوران. گیاهان و جانوران در نخستین آثار هنری بازمانده از هنر ایران همیشه به چشم میآیند و تقریبا میتوان ادعا کرد که هیچ هنری در این سرزمین شکل نگرفته است؛ مگر آنکه این دو عنصر در آن نما و نمو داشته باشد؛ از سفالینههای شهر سوخته تا باقیماندههای آثار تمدن عیلام، از گلهای نیلوفر و جانوران دروازه ملل در تخت جمشید تا فرش پازیریک؛ همه و همه بذر گیاه است که در وجود انسان این فلات جوانه زده و سرکشیده است.
درخت و کاغذ
پس از ظهور اسلام و حضور آن در سرزمین تمدنی ایران، باز هم این گیاه سرمیکشد، هرچند درختانی مانند سرو کشمر (کاشمر) در این دوره به سبب تقدس آن در میان زرتشتیان توسط برخی خلفای عباسی به زیر افکنده شد؛ اما آن درخت در طاقها، گنبدها و منارهای این سرزمین بالید و هرگز از ضمیر ناخودآگاه ایرانیان زدوده نشد. در همین دورهها که گیاهان در نمای بناها میبالیدند، در میان اوراق کتابها هم جوانه میزدند. آیا تاکنون به واژه برگ توجه کردهاید؟ آری برگ یا ورق، هم در فارسی و هم در عربی از برگهای درختان گرفته شده است. این برگها که به گفته برخی از پژوهشگران حاصل آموختن صنعت کاغذسازی در پس از اسلام است (گرچه ابیات معلقات سبع عربی که نتیجه قریحه عرب پیش از اسلام است، نقیض سخن محققان است) از گیاهان به وجود آمده و تا امروز هم از گیاهان ساخته میشود.
درخت از جان خویش برای کتاب مایه میگذارد و انسان نیز برای یادآوری این مطلب حاشیه کتاب را با نقشهای گیاهی میآراید و آن را تذهیب میکند، در تشعیرها از آن استفاده میکند و در کمتر نگاره و مینیاتوری است که از آن بهره نجوید. هرجا انسانی هست، درختی هم هست، مگر در فضاهای بسته و جاهایی که حضور درخت ناممکن است؛ سروهایی قدبرافراشته در نگارههای گوناگون و چنار؛ چنارهای زیبای مکتب هرات؛ چنارهایی که برگهای آن در خزان چنان با زر و زنگار و سرخ زینت داده شده که گویی نقاش خواسته درخت را در اثرش جاودان سازد و البته، هم آن را جاودان ساخته و هم خویش جاودان شده است.
درخت و جلد
صحافان این سرزمین سالهای سال جلدهای چرمین جانوران را به نقشهای هندسی زیب و زینت میدادند؛ همان کاری که در گرهسازیهای بناها و درهای نفیس ادوار مختلف مشاهده میشود، اما در این کار علاوه بر نقشهای هندسی از تکرار نقوش گیاهی هم استفاده میکردند و بسیار دیده میشود که یک سنبه ضربی با تکرار خود پیچکی ساخته که زنجیروار چون جدولی جلد را دربر گرفته؛ مانند پیچکی که اطراف باغ را در آغوش کشیده است.
در دورههای بعدی جلدسازی و بویژه در قرن نهم قمری با ابداع جلدسازی لاکی در هرات توسط «روحاللّه میرک هروی» دست جلدسازان برای جولان در نزهتگاه جلد بیشتر باز شد و نگارگران بزمهای باغهای هرات را که توصیف آن در جایجای کتابهای بازمانده از آن دوره دیده میشود، مانند توصیفات واصفی در «بدایعالوقایع» میآراستند و جزء جداییناپذیر این عرصه درختان و گیاهان بودند. جلد کتاب مانند پنجرهای درون آن را نمودار میساخت و خواننده را برمیانگیخت تا آن را بگشاید و سری به درون گلستان کتاب بزند. پیچکها دست آدمی را میگیرد و به دو لتی آغازین میرساند و تذهیبها به چشم نور میبخشد تا سواد کتاب را تاب آوری. در میانه آیات قرآن گلهای چهارپر و پنجپر نشسته است تا از آیهای به آیه دیگر هدایتت کند و به حزبنما و جزءنما برسی که هر یک گلهای کلانتر و نمایانتری هستند.
در حاشیه شیر در پی آهوست و گویی تمام اجزای تشعیر گرد آمده تا این صحنه را پیگیری کند؛ باد گیاهان را به جانب حرکت ایشان مایل کرده و همه عناصر با هم در یک مرکز فراهم آمدهاند. گاهی هم دیده میشود که در میانه دو مصرع اشعار، پیچکی چون ریسمان آونگان است تا سطرها در جای خویش قرار گیرند. گاه هم مانند «اخلاق محسنی» که برای شاهسلطان حسین صفوی فراهم آمده، هر بلبلی در کنار مصرعی نشسته و نغمه سر میدهد و در طاقی دیگر گلی رنگنمایی میکند. آری گیاه و درخت از آغاز کار قدمبهقدم با وراق و جلدساز و نگارگر و نقاش و خطاط همراه است تا باغی پدید آورد که جلدها، پنجرههای آن هستند و اوراق، درختان و گلهای آن.
رنگ و ریشه
رنگسازان نسخ خطی سعی میکردهاند تا هر آنچه را که میتوانند از طبیعت بگیرند و از آن بسازند، زرد را گاه از انبه و گاه از گلپرها یا ریشه گیاهان میساختهاند و آهارهای مختلف را از دانه گیاهانی مانند به یا نشاسته برنج و این همه بوستانی بود که همه اجزای آن با هم تناسب و سازواری داشت و این سازواری باعث شده است که قرنها و قرنها در کنار هم این گلستان را حفظ کنند و از آسیب دهر در امان بماند.
*عکسهای بیشتر، چاپ شده در نشریه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است