تاملی فرهنگی در کاربری یک ابزار
دکتر بابک رفیعی علوی
باستانشناس، دانشگاه فرانکفورت آلمان
« … گفت درست به این پاشنهکش نگاه کن تا بعد درد دل را برایت بگویم. نگاه کردم، درست نگاه کردم، پاشنهکش کوچکی بود که قد و قامتش از نیموجب تجاوز نمیکرد. دستهاش که بیشتر لمس کرده بودند، قدری ساییده شده، براق بود. مانند برگ بزرگ خشکیدهای طاقباز در وسط میز تحریری افتاده بود … گفت این پاشنهکش را که میبینی پدربزرگم هفتاد سال پیش که به بازار مکاره نیژنی در روسیه رفته بود آورده است. بیست و پنج سال تمام به خود او خدمت کرد. پس از مرگش رسید به پدر من. سی و سه سال هم به پدرم خدمت کرد تا پدرم هم وفات کرد و به من رسید. … این نخی را که میبینی به سوراخ گردنش بستهام و جایش به این میخی است که جلو در اتاق کوبیده شده است، دربان اتاق شده است. هر آینده و روندهای چشمش به آن میافتد … » (از داستان کوتاه جاودان نوشته محمد علی جمالزاده).
ابزارهایی که بشر میسازد همگی از ضروریات زندگی او نیستند و بدون بسیاری از آنها نیز میتوان بدون مشقت به زندگی ادامه داد. علاوه بر این هر ابزاری میتواند به مرور زمان در اطراف خود نیاز به حضور ملحقات و لوازم جانبی دیگری را ایجاد کند که آنها نیز لزوماً ضروری نیستند. برای مثال شانه در حقیقت همان کار انگشتان دست را هنگام مرتبکردن مو بر عهده میگیرد و شکل آن هم تا حدودی یادآور پنجۀ دستی گشوده است. حالا ببینید ما انسانها کاری، که علیالقاعده با انگشتان دست هم میتوان انجام داد، را برایش چقدر شکلها و گونههای متنوع خلق کردهایم؛ از شانۀ جیبی گرفته تا شانه با دندانههای کوچک و بزرگ و انواع برسهای بدوندسته و دستهدار، با شکلهای عجیب و غریب. تازه کار به همینجا ختم نمیشود و خود شانه نیز ملحقاتی پیدا میکند، مثل کیف شانه و یا از آن عجیبتر فرچهای دیگر برای تمیز کردن موها از میان دندانههای شانه و بُرس. اغلب این ملحقات را شاید بتوان نوعی عوارض تمدن، میل انسان به ابزارسازی و همچنین پیچیدگی جوامع دانست، و الا که همچون «دیوژن کلبی» میتوان همان تنها وسیلۀ زندگی یعنی کاسۀ آبخوری را هم شکست و با گود کردن کف دو دست به شکل یک کاسه آب خورد.
پاشنهکش نیز از قبیل همین گونه ابزارها است. پاشنهکش را در حقیقت میتوان همان انگشتِ دستِ تغییر شکل یافته دانست که برای انجام کاری بخصوص به این شکل درآمده است. بدون پاشنهکش هم میشود کفش را با کمک یکی از انگشتان دست به پا کشید، اما انگشتان ما تنها برای این کار ساخته نشدهاند و با کمک آن هزار کار دیگر هم میکنیم، برای همین شاید انگشتمان موقع پاکردن کفش فشار بیاید و کمی درد بگیرد؛ در حالیکه پاشنهکش با این شکل خاص تنها مخصوص این کار ساختهشدهاست. به این ترتیب که نیمی از پا داخل کفش فرو میرود، سر پاشنهکش، مایل داخل کفش گذاشته میشود و سپس پای پوشانده شده با جوراب سرانده میشود روی قوس آن، تا پشت کفش هنگام فرو رفتن پا، تا نخورد و آسیب نبیند. پاشنهکش را میتوان جزو آخرین وسایلی دانست که پیش از خروج از خانه برای کمک به تکمیل لباس بیرون به کار گرفته میشده است. بعد از پاکردن کفش لابد صاحب پاشنهکش آخرین نگاه را به آینه میانداخته، برای اطمینان دستی بر روی موهای بریانتین زدهاش میکشیده، پاشنهکش را در سر جای خود آویزان میکرده و بعد در منزل را پشت سرش میبسته است.
پاشنهکش را میتوان جزو آن گروه از ابزاری دانست که مخصوص بهتنکردن لباس رسمی ساختهشدهاند، چون کفشهای مستعمل با پاشنه خوابیده، کفش کتانی بنددار یا دمپایی از گذراندن این مرحله بینیازند. دمپایی و کفش پشتخوابیده را میتوان هنگام گذر از ورودی همانطور در هنگام حرکت هم به پا کشید و زحمت خم و راست شدن برای پوشیدن کفش را به خود نداد. اما در مواقعی که لازم است کاری مهم و جدی به سرانجام برسد دیگر نمیتوان با کفش پشت خوابیده یا دمپایی بیرون رفت. همانطور که «قیصر» درست پیش از گرفتن انتقام خون خواهر و برادرش از برادران آبمَنگُل پاشنههای خوابیدۀ کفش خود را وَرمیکشید، وقتی عزم کاری جدی هست باید پاشنهها را وَر کشید و راهی شد. اسم «پاشنهکش» هم از همین عمل وَرکشیدن پاشنۀ کفش، یعنی جایی که پاشنه پا در آن قرار میگرفته، آمده است.
البته امروز نسبت به گذشته برای به پا کردن و از پا درآوردن کفش وقت کمتری صرف میکنیم و صنعت مدرن تولید پوشاک مراحل پوشیدن و بیرون آوردن لباس را راحتتر از گذشته کرده است. زندگی امروزه دیگر کمتر به ما فرصت با طمانینه کفش به پا کردن با پاشنهکشی دردست را میدهد. صنعت پولساز پوشاک هم ترجیح میدهد تا کفشهایمان زودتر کهنه شود تا یک جفت کفش نو بخریم. دیگر قرار نیست که کفش از پدر به پسر برسد تا نیازی به مراقبت از خمشدن پاشنهاش باشد. علاوه بر پاشنهکش، دیگر ابزارهای کمکی لباسپوشیدن همچون میلههای مخصوص انداختن دگمۀ پوتین و لباس و بسیاری از البسه همچون کلاه، دستکش و دستمالِ جیبی، کاربرد روزانۀ خود را از دست دادهاند و دیگر به اصطلاح جزو پروتکل لباس پوشیدن نیستند.
پاشنهکش البته کاملاً از صحنۀ روزگار محو نشده است و هنوز با تغییراتی در شکل و جنس تولید میشود، اما به اندازه گذشته کاربرد ندارد. پاشنهکشهای امروزی بیشتر پلاستیکی هستند و اغلب دستههای بلندی دارند تا هنگام استفاده مجبور به خمکردن پا و کمر نشویم. پاشنهکشهای قدیمی برنجی بودند و نمیشد آنها را با دستۀ بلند ساخت چون سنگین و گران میشدند. اما پلاستیک سبک و ارزان است، وقتی هم که بشکند، بدون پرداخت پولی هنگفت میشود یک عدد نو به جایش خرید. البته پاشنهکش برنجی را اصلاً چطور میشود شکست یا خراب کرد؟ از بس که محکم و غیرقابل خمشدن و شکستن ساخته شده است. برای همین احتمالاً هنوز در بسیاری از خانهها از گذشته یک پاشنهکش برنجی طلاییرنگ کوچک که سطح صافش از استفادۀ مکرر، کاملاً صیقلی شده، در گوشهای بر جای مانده، البته اگر آن را دور نیانداخته باشند.
لابد فکر میکنید پاشنهکش همیشه به یک شکل ساخته شده است، اما اشتباه نکنید. بشر در برابر تنوع دادن به فرم همین ابزار ساده و کاربردی نیز نتوانسته خیلی مقاومت کند و تا آنجا که میشده بخشهایی همچون دستۀ پاشنهکش، که مستقیماً با کارکرد این ابزار در ارتباط نیست، را به شکلهای مختلف درآورده است. البته این تنوع تنها به شکل دسته ختم نمیشود و سطح صیقلی و صاف بعضی پاشنهکشهای برنجی نیز مزین به نقوشی کندهکاری هستند. میتوان گفت که وجود این نقوش کنده تا حدودی مزاحم کارکردی هستند که این شیء برای آن ساخته شده است، چون هر چه سطح پاشنهکش صیقلی و لغزندهتر باشد پا راحتتر در کفش فرو میرود. اما چه باک وقتی این نقوش باعث کسب اعتبار و منزلتی بیشتر در نزد صاحب آن میشوند. نباید فراموش کرد که ابزار و اشیاء تنها یک کاربرد ندارند و سطوح معنایی و کارکردی دیگری نیز در هر شیء نهفته است. افراد با طبقههای اجتماعی مختلف لازم میبینند که تفاوت خود را با بقیه حتی در پاشنهکش کفش هم نشان دهند. همۀ ما اغلب این نیاز را، با درکی که از سطح اجتماعی و سلیقۀ خود داریم، در هنگام خریدن وسایل مختلف، خودآگاه یا ناخودآگاه، برآورده کرده و چیزی را انتخاب میکنیم که علاوه بر انجام وظیفهای که برایش ساخته شده، حس تنوعطلبی و متمایز بودن ما را نشان دهد، چیزی را میخریم که به اصطلاح به ما بیاید؛ اگر غیر از این است چرا لیوانهای آبخوری کمتر خانهای شبیه هم هستند؟
استفاده از پاشنهکش بخشی از آداب لباس پوشیدن بوده که امروزه نقش کمی در زندگی روزمره دارند، آدابی که جای خود را به آداب و ابزاری دیگر داده است. پاشنهکش که زمانی همگام بوده با بهوجود آمدن تغییرات در شکل پوشش پا و رسیدن به فرم امروزی کفش، به وسیلهای تبدیل شده است که دیگر کمتر به آن نیاز داریم و دیگر دربان اتاق نیست که «هر آینده و روندهای چشمش به آن میافتد». کفشها اغلب راحت و نرم شدهاند و با کمک انگشت دست هم میتوان همچون دورۀ ماقبل پاشنهکش آنها را به راحتی به پا کشید. اما پیشبینی صنعت مُد کار سادهای نیست؛ اگر هنوز پاشنهکشی برنجی در گوشهای از خانه دارید بهتر است آن را دور نیاندازید چون ضمانتی نیست که چند سال دیگر و با تغییر مُد دوباره به آن نیاز پیدا نکنید.
- دستهبندیها: صنایع دستی , مهرپارسه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است