فرناز خطیبی جعفری، دکترای انسان باستانشناسی، پژوهشگر دانشگاه توکیو
در چند سال گذشته جراید کشور بهکرات خبر از افزایش و ارتقای آمار بازدیدکنندگان از موزهها و ورود بیشتر گردشگر داخلی و خارجی به سایتها و مناطق گردشگری را دادهاند که با نگاهی ساده به آمار ورود و فروش بلیت این اماکن در دهه ۹۰ و مقایسه آن با دهه ۸۰ خورشیدی بهآسانی میتوان این افزایش را دید، اما آیا این افزایش بازدید، بویژه در حوزه داخلی همراه با ارتقای فرهنگ تجلیل و شناخت علمی از مواریث فرهنگی بوده یا آمارهایی که ارائه میشود تنها رشد کمی بوده و در کیفیت نهایی رشد و توسعه فرهنگ دخالتی نداشته است؟
این پرسش از جمله پرسشهایی است که در بررسی آمار و ارقام حوزه میراث فرهنگی مطرح نمیشود. مثالی که این روزها بارها و بارها از رونق گردشگری و بالا رفتن سطح فرهنگی ایرانیان در حوزه موزهگردی ذکر میشود، آمار خیرهکننده بازدید از مجموعه آثار موزه لوور در موزه ملی تهران است. تا اواسط تعطیلات عید آمار بازدیدکنندگان از این مجموعه به بالای ۴۷ هزار نفر رسید که تا آخر تعطیلات نوروزی و افزایش ساعات نمایش آثار این میزان به ۱۰۴ هزار و ۴۷ نفر بازدید در روز افزایش یافت. این رقم کلان در سالهای پس از انقلاب در بازدید از مجموعهای خاص در مدتی کوتاه بیسابقه است. مقامات میراث فرهنگی و برخی از سیاستمداران دلیل این اقبال را افزایش آگاهی فرهنگی و علاقه مردم به حفظ داشتههای فرهنگی میدانند، اما آیا چنین آماری برای خود مجموعههای دائم موزه ملی یا سایر موزههای درجه یک کشور در مدتی مشابه قابل تصور است؟ آیا نمایش گنجهای زرین موزه ملی که همزمان با نمایش آثار لوور در موزه ملی برپا شده یا نفایس دوران اسلامی که در مجموعه اسلامی این موزه بهصورت دائم پابرجاست، بدون یدک کشیدن نام مجموعهای خارجی در کنار خود در مدتی مشابه همین میزان بازدیدکننده را داشته یا اقبال و روی خوش بازدیدکنندگان ایرانی به موزه ملی بهخاطر نام لوور است؟ آیا اگر این مجموعه به نام کشور کمتر شناختهشدهای بود، همین میزان بازدیدکننده را به تماشا میکشاند؟ آیا نمایش آثار تاریخی ارمنستان و کره جنوبی هم به همین اندازه مورد استقبال قرار گرفت؟
بر اساس آمارهایی که موزه ملی از میزان بازدیدکنندگان خود در نوروز امسال منتشر کرده، میزان بازدید ایرانیان ۱۵۶ هزار و ۴۲۰ نفر بوده که در مقایسه با سال قبل (۳۸ هزار و ۱۸۲ نفر) رشد ۴۰۹درصدی داشته که این آمار در سالهای گذشته بسیار کمتر بوده است. برای مثال در سال ۱۳۹۵ تنها در یک سال میزان بازدید از موزه ایران باستان جمعا ۲۱۲ هزار و ۴۶ نفر بوده که از آن میان ۷۴ هزار و ۲۸ نفر خارجی بودهاند. این آمار نسبت به سال ۱۳۹۴ (۱۴۲ هزار و ۳۹۱ نفر) برای بازدیدگنندگان ایرانی رشد ۴۲درصدی داشته است. هنوز آمار بازدیدکنندگان موزههای کشور در سال ۱۳۹۶ ارائه نشده، اما میزان بازدید نوروزی از مجموعه موزه ملی (از ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ تا پایان پنجم فروردین) ۳۸ هزار تن بوده است.
مقایسه بازدید از مجموعه موزه لوور در برابر کل موزه ملی با داشتن گنجینه غنی از تمام ادوار تاریخی ایران، هرچند میتواند لبخند رضایتبخشی از بهبود رونق موزهگردی و کسب درآمد بیشتر برای میراث معنوی و مادی کشور بر لبان مسئولان فرهنگ کشور بنشاند، اما زنگ خطری را نیز باید برای ایشان به صدا درآورده باشد که چرا موزههای کشور در جذب همین میزان مخاطب برای آثار خود در مدتی مشابه بازماندهاند؟ بر اساس نقلقولی از سایت موزه لوور در تهران بالاترین بازدید در میان ۵۶ اثر امانتگرفتهشده از موزه لوور، متعلق به دو اثر ایرانی (گاو نر از مجموعه مفرغهای لرستان و تبر مفرغی از چغازنبیل) بوده است. نمونههایی مشابه و همعصر با این دو اثر در مجموعه نمایش دائم موزه ایران باستان وجود دارد، آیا اگر نام لوور پشت اشیای ایرانی موجود در نمایشگاه قرار نداشت، برای دیدن این دو اثر باز هم صفی از مخاطبان علاقمند دیده میشد؟
مشکل کجاست؟ مشکل این آمار و ارقام از میزان بازدید نوروزی در شرایطی خاص برای سیاستمداران دستاندرکار فرهنگی کشور آنجاست که این اعداد باور شوند و بر اساس آن سیاستهای جدید برای میراث کشور بدون پشتوانه علمی، فرهنگی و مالی مناسب برنامهریزی شود.
ضربات مهلکی که در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ خورشیدی به سازمان میراث فرهنگی زده شده فجایعی در این حوزه به بار آورده که بیان آن سلسلهمقالاتی جدا میطلبد، اما بزرگترین قربانی تمدید سیاستهای اشتباه در حوزه میراث، رویکرد گردشگری و صرفا مالی و اقتصادی دیدن تمام داشتههای فرهنگی و معنوی میراث کشور است. بارها در دولت کنونی و دولت پیش از آن هدف از حمایت از سازمان میراث فرهنگی، گسترش گردشگری و جلب بیشتر گردشگر داخلی و خارجی، تجهیز آثار و ابنیه تاریخی به وسایل و خدمات گردشگری ذکر شده؛ بدون آنکه زمینه یا حتی تلاشی برای گسترش پژوهش در سازمانهای علمی زیرمجموعه میراث صورت گرفته باشد. در یکی از این دست اظهارات، محمدرضا کارگر، مدیرکل امور موزهها اظهار داشته که در سال ۱۳۹۷ در هر پنج روز، قصد تاسیس یک موزه در کشور را دارند. ایشان با مثال زدن چین که قصد داشته برای هر ۲۵۰ هزار نفر یک موزه بسازد، ایران را با داشتن ۱۲۵ هزار نفر برای هر موزه، برنده مسابقه موزهسازی میداند که این مقایسه بدون در نظر گرفتن سرانه اقتصادی و رشد مالی چین، جمعیت بالا و بودجه عظیم پژوهش درباره میراث و تاریخ فرهنگ چین است؛ چه در خود این کشور، چه سازمانهای متعددی که در سراسر دنیا با پرورش دانشجو و پژوهشگر به مطالعه فرهنگ مادی و معنوی میراث چین مشغولند. او در مقایسهای دیگر ظرفیت گردشگری موزههای ایران را با لوور مقایسه کرده که در هر دو ثانیه یک بازدیدکننده دارد. این گفته از یکی از باسابقهترین مقامات میراث فرهنگی که اطلاع مناسبی از نبودن زیرساختهای پژوهشی و گردشگری موزههای ایران دارد، بسیار عجیب و نسنجیده است.
تمام فروش موزههای ایران رقم بسیار کوچکی در مقایسه با عمده کشورهای صنعتی است. بهعنوان مثال، در سال ۱۳۹۳ این رقم ۴۰ میلیارد تومان بوده است. بودجه گردشگری در ایران ۱۵۰ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان (نزدیک ۴۶ میلیون دلار) در نظر گرفته شده است. در آلمان تنها برای ساخت موزه مدرن برلین ۲۳۶ میلیون دلار بودجه تخصیص داده شده است.
مقایسه صنعت گردشگری ایران با کشورهای صنعتی بهدلیل مشکلات فراوان و محدودیتهای پیشرو، قیاس درستی نیست؛ اما میتوان از نوع و هزینههایی که تنها برای ساخت یک موزه در نظر گرفته میشود، استفاده کرد و بهجای رشد کمی به ارتقای کیفی موزهها پرداخت. پژوهشهای بنیادین، ساماندهی اشتغال و استفاده از تخصصهای مختلف مرتبط با میراث، حفظ داشته و گسترش فرهنگ بازدید از موزه و درک میراث تاریخی و فرهنگی کشور با ساخت موزه و داشتن گردشگر بیشتر میسر نمیشود. زمانی که اطلاع کافی و دانش درستی از داشتهها و مواریث کشور وجود نداشته باشد و صرفا به شنیدن اعداد و ارقام درشت بسنده شود، صنعت گردشگری بجای تبدیل شدن به بازوی محرک تاریخ و فرهنگ کشور، خنجر در پهلویی میشود که تنها به بدنه نحیف سازمان آسیب میرساند. دعوت از موزههای مطرح دنیا برای برپایی نمایشگاه در ایران و تلاش برای کشاندن ایرانیها به موزه امری بسیار پسندیده است؛ البته در صورتی که فرهنگ موزهگردی با آگاهی از تاریخ و مطالعه و اطلاعرسانی صورت بگیرد. در غیر این صورت موزهگردی نیز یکی از وجوه پوپولیسم فرهنگی است که امروزه امور فرهنگی کشور درگیر آن است.
- دستهبندیها: مهرپارسه , میراث فرهنگی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است