گزارشی از نوستالژیهای کفشی
فاطمه علیاصغر
فکر نمیکنم برای دهه شصتیها از یاد رفتنی باشد، روزهایی که پای تلویزیون کوچک خانه دراز میکشیدند و تیتراژ کارتونی میرزا نوروز و کفش دردسرسازش پخش میشد و انتظار دیدن ماجرای جدید نمیگذاشت پلک بر هم بزنند. داستانی شروعش این دیالوگ بود:
فالگیر:میرزا میخوای طالعتو بگیرم
میرزا :من از طالع خود باخبرم.
میرزا اما از طالع خود هیچ خبر نداشت وقتی با کفشهای پارهاش در کاروانسرای سعدالسلطنه قزوین قدم میزد و یکی از نوستالژیکترین سریالهای تلویزیون ایران را رقم میزد. خاطره دههی شصتیها با دردسرهای میرزا نوروز کم نیست. خاطرهای از وحشت روزی که بخواهیم چیز کهنهای را دور بیاندازیم. چنان هویت ما با کهنگیها پیوند خورده که گویی نمیتوانیم آنها را از خودمان دور کنیم و باز به هر طریقی شده به ما برمیگردند. پس باید نحوه مواجه خودمان با مسایل را جور دیگری کنیم. کفشهای میرزا نوروز را محمد متوسلانی کارگردانی کرده است و داریوش فرهنگ نویسندگی. سریالی که در سال ۱۳۶۴ ساخته شد و با زندگی ما پیوند خورد. روزهایی که به تماشای بازی علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، سعید امیرسلیمانی و جمشید لایق مینشستیم و آنها قهرمانهای زندگیمان میشدند.
میرزا نوروز عطاری دارد با کفشهای کهنه و پر وصله که حاضر نیست از کفش نو بخرد، کفشهایش باعث شده که همه مردم شهر او را دست بیندازند و مسخره کنند. همسر و فرزندان میرزا هم که دیگر طاقت این وضع را ندارند او را ترک کرده و شرط بازگشتشان تنها خرید کفشهایی نو است. سرانجام میرزا بااکراه رضایت به خرید کفشهایی تازه میدهد و میخواهد که کفشهای وصله خورده خود را به دور بیندازد و ماجرای اصلی داستان از همینجا شروع میشود او کفشهایش را به هرکجا پرت میکند، کفشها برایش دردسرساز میشود و حادثهای درست شده و میرزا پای میز محاکمه قاضی میکشاند. این ماجرا تا آنجا پیش میرود که میرزا نوروز در شرف قصاص و از دست دادن سر خویش قرار میگیرد. اما در آخرین لحظه از مرگ رهایی یافته و با سوزاندن کفشهای کهنهاش در آتش، خود را برای همیشه از دستشان رها ساخته و زندگی آرامی را با همسر و فرزندانش که به پیش او بازگشتهاند در پیش میگیرد.
شاید برای خیلیها جالب باشد که بدانند، لوکیشنهای این سریال کجاست. متوسلانی، کارگردان این فیلم درباره این لوکیشنها میگوید:«بیشتر صحنهها را در اطراف قزوین فیلمبرداری کردیم، بخشی را در اصفهان و عالی قاپو و شهرک سینمایی، اما خود خانه میرزا نوروز تهران بود در منطقه سرچشمه خانه میرخانیها که به هنر خوشنویسی شهرت دارند و آن خانه را با نامهنگاری از میراث فرهنگی گرفتیم و لوکیشن خانه میرزا شد.
یک نظر