سرآغاز پژوهشهای باستانشناسی کاروانسراهای ایران با استفاده از سنجش از دور
محمدرضا رکنی، کارشناس پژوهشکده باستانشناسی
تا نهایت شب … تا آنجا که ساربان افسار شترش را در دست گرفته و صف کاروان را در دلآرام گرگ ومیش آسمانی هدایت میکند… تا آنجا که ازسنگبنایی بلند برافراشته شده تاپناهگاه مسافران خسته از راه صحرا باشد… تا آنجا که آتش شعلهور در پیرامون کاروانسرا چراغ راهنما وگواه آرامش آنان است… تا آنجا که نهچندان به طلوع ماه، کاروان به منزل میرسد، بار ازکوهان شتران برداشته و با آب چشمهای گوارا، سختی راه را از روح و روانشان میزداید…. تا آنجا که مسافران تا پاسی به دل شب در درون حجره یا ایوانها به گفتوگویند و از دیدنیهایی که دیگران ندیدهاند، میگویند و میشنوند….. تا آنجا که شب تیره سخن میگوید از افسون اخترکان تابناک آفرینش….. در تکاپوی تماشای کاروانسراها، تا به آنجا، به آن زمان که ما نیز بخشی زیبا و الهامبخش از آفرینش بودیم……
درباره کاروانسراها بسیار گفته شده و دانسته شده است، اما باید بپذیریم محدودیتهای پژوهشی همچنان وجود دارد. نقش کاروانسراها در آداب و فرهنگ این سرزمین بسیار محدود شناخته شده است. تنها پژوهشهای کامل به معماری آنها پرداخته و دیگر ویژگیهای باستانشناختی، مردمشناسی و حتی محیط زیستی آنها ناشناخته مانده است. طی سال ۱۳۹۶ خورشیدی تصمیم به پژوهش درباره کاروانسراهای ایران براساس سنجش از دور (GIS) گرفتیم. این برنامه با مساعدت پژوهشکده باستانشناسی ایران در حال پیگیری و اجراست. سازماندهی فراوانی کاروانسراهای ایران براساس سنجش از دور مستلزم اطلاعات کتابخانهای است. خوشبختانه پژوهشهایی پیش از این، روی کاروانسراها (مکان و ساختار معماری) انجام شده است. این دو منبع در هفت جلد تهیه شده و دارای اطلاعات بسیار ارزندهای هستند، اما بسیاری از توصیفات ناقص است و همچنین همه کاروانسراهای فهرستشده در منابع مورد بازدید مستقیم و مستندنگاری کامل پژوهشگران قرار نگرفتهاند. بهدلیل اینکه این اطلاعات در دهههای پیش گردآوری شده و در آن زمان استفاده از سیستم جیپیاس در ثبت موقعیت مکانی آثار مرسوم نبوده است، مکان آثار در همه نقشهها بهصورت کروکی کشیده شده و مسیر ارتباطی آنها نیز فرضی است. نکته مثبت در این منابع جانمایی شهرهای اصلی روی نقشه در کنار موقعیت کاروانسراها بوده که کلید شناسایی ثبت آنها در سنجش از دور است. با توجه به موقعیت مکانی هر شهر روی کروکی و مختصات جغرافیایی آن روی زمین، نقشه کاروانسراهای ایران بهصورت زمین مرجع (Georeference) درآمد. بنابراین موقعیت مکانی هر اثر روی نقشه یک مختصات جغرافیایی خواهد داشت. با در نظر گرفتن شناختهشدن موقعیت بسیاری از کاروانسراها مانند سرای «سعدالسلطنه قزوین»، «قصر بهرام»، «عینالرشید»، «دیر گچین» و مانند آن، جابهجاییهای دقیقتر مختصات مکانی آثار در این نقشه وجود دارد و در نتیجه مختصات آن حقیقیتر خواهد شد. تاکنون موقعیت مکانی حدود۸۰۰ کاروانسرا دقیقا به دست آمده است. این کاروانسراها در ابعاد کوچک و بزرگ و در سطح کشور پراکنده هستند. دو نکته اصلی وجود دارد؛ نکته اول اینکه همه کاروانسراهای ایران در نقشه «ولفرام کلایس» آورده نشده است و نکته دیگر بسیاری چنان تخریب شده یا مدفون شدهاند که شناسایی اثر معماری آنها بهعنوان کلاسه اثر کاروانسرا چندان قطعی نیست. اما با توجه به استفاده از سیستم سنجش از دور و استفاده ابزاری از تصایر ماهوارهای قدیمی و جدید امکان پژوهشهای مناسب در این دو زمینه (بهصورت تخمین) وجود دارد که میتواند با مشاهده مستقیم از اثر درستی آن اثبات شود. هدف از اجرای این پژوهش شناخت کاروانسراها براساس سیستم سنجش از دور است. این موارد در اهمیت برنامه هستند.
- شناخت و برآورد پراکندگی کاروانسراهای ایران در کشور؛
- شناسایی مسیر حرکت کاروانها؛
- شناخت ارتباطات تجاری بین هر کاروان (با توجه به اطلاعات سفرنامهها)؛
- ارزشیابی هر کاروان براساس سالم بودن یا تخریب شدن؛
- تهیه پلان کلی از کاروانسراها؛
- شناخت لنداسکپ هر کاروانسرا در بستر محیط زیست خود؛
- امکانسنجی تهیه مسیرهای گردشگری برای بازدید از کاروانسرا.
البته همه این موارد کلی است. پس از پایان جانمایی کاروانسراها روی نقشه میتوان به کمیت و کیفیت آنها با استفاده از روشهای تحلیلی دست یافت. تا به امروز نقشه پراکندگی کاروانسراها نشان میدهد که بیشتر آنها در استانهای مرکزی ایران مانند فارس، یزد، اصفهان، قم، قزوین و تهران پراکنده و در حاشیه شمالی دشت کویر به سمت استانهای شرق و شمال شرقی امتداد دارند. در تحلیل مکانی با استفاده از نمودار «وروونی» روی نقشه مشخص میشود که بیشترین ارتباط در این بخشهای مرکزی بهصورت جهتهای شمال شرقی، جنوب غربی گسترده است. سلولهای مربوط به محدوده هر کاروانسرا براساس این نمودار به هم نزدیک هستند و این، ارتباط مستقیم بین کاروانسراها در این استانها را نشان میدهد. بیشترین ارتباطات مرزی در شمال استان گلستان و جنوب هرمزگان وجود دارد. شاید مسیرهای تجاری در این بخشها بیشترین مراودات را داشتهاند. البته ذکر این نکته لازم است که دوره تاریخی همه کاروانسراها اجبارا صفوی نیست، اما به نظر میرسد بیشتر آنها مربوط به دوره صفویه (شاهعباسی) باشند. در تحلیل پوششی نمودار «وروونی» مشخص میشود که وسعت محدوده هر کاروانسرا به نسبت کاروانسراهای پیرامونی در استانهای قزوین، قم، اصفهان و خراسان بسیار به هم نزدیک است. این ارتباط در استانهای شمال غربی، غرب و جنوب شرقی کشور کمتر دیده میشود. دلیل آن میتواند نبود پژوهشهای میدانی موثر در مکانیابی کاروانسراها باشد؛ زیرا به هر حال ارتباطات شبکهای وجود دارد که گواه ارتباطات تجاری و فرهنگی است.
در پایان ذکر این نکته لازم است که در ابتدای پژوهش قرار داریم. کار جانمایی بسیاری از کاروانسراها به انجام رسیده است. استفاده از تصاویر هوایی قدیمی و جدید در سایر سنجشها لازم هستند. مسیرهای ارتباطی میان کاروانسراها با در نظر گرفتن متغیرهایی مانند منابع کتابخانه(سفرنامهها)، امکانسنجی حضور راهزنان، مسیر تردد مناسب برای چهارپاها (شتر و اسب و الاغ)، شرایط اقلیمی، دسترسی به منابع آبی و نیازهای انسانی در ایران فرهنگی و البته در بستر تاریخی فعالیت و استفاده از کاروانسرا بسیار مهم است. هنوز در ابتدای شناخت هستیم و ایجاد نقشه پایه برای سایر تخصصها بهخصوص مردمشناسی بستر بسیار باارزشی خواهد بود.
2 دیدگاه