پرسشهایی درباره کارکردهای کاروانسرا
وحید قاسمی، ایرانپژوه
این نوشته تنها بهانهای برای مطرح کردن پرسشهایی تازه درباره کاروانسراها با توجه به اقتضائات امروز زیستی در سرزمین ایران است.
داستان راه در ایرانزمین داستانی است به قدمت سکونت در این سرزمین. میتوان گفت، ایران برای ساکنان زمین یک راه بوده و هست، بنابراین در این مقیاس و شکل، راه از یک تعریف تکبعدی و معمول فراتر رفته و به ایجاد ویژهگیها و تجارب زیستی برای سکونت در ایران منجر شده است.
در این صورت میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا شهرها و سکونتگاهها در ایرانزمین بهمثابه کاروانسراهایی برای این شاهراه جهانی عمل نکردهاند و بهمانند کاروانسراها مامن این راه نبودهاند؟ با دقت در این پرسش میتوان بسیاری از ویژگیهای شهرهای ایران را بازخوانی کرد و این میتواند یک رویکرد موثر برای دانش سرزمینی باشد؛ زیرا بر اثر کنکاش در این پرسش میتوان منابع زیستی منبعث از این ویژگی را بازشناخت و نسبت به بسیاری از بنبستهای موجود در رویارویی با پرسشهای شهری آگاه شد.
با پیشفرضی که مطرح شد، رفتار، شکل، مقیاس و گونههای کاروانسرا بهعنوان یک گونه معماری و با توجه به زمینه آن، مجددا قابل بازخوانی است که میتوان از روی رفتار، شکل، مقیاس و حتی کارکرد اجتماعی، خود این واحدهای معماری را بهمثابه یک شهر، مورد بررسی قرار داد.
کاروانسرا در ایران بر دو گونه است؛ کاروانسراهای بینراهی و کاروانسراهای شهری.
برای مطالعه در رفتار هر دو گونه این کاروانسراها، پرسشهای مشترکی را میتوان مطرح کرد:
- بانی یا بانیان این کاروانسراها چه کسانی بودهاند؟
- نظام مدیریتی این کاروانسراها چگونه بوده است و چه نسبتی با زیستگاههای پیرامونی و بسترهای شهریشان داشته است؟
- نظام دادوستد با توجه به وجه تجاری در این واحدهای معماری چگونه بوده است؟
- نقش انتقال تجارب زیستی و معماهای سرزمینی که در تبادل و گفتوگوها در کاروانسراها شکل میگرفته، تا کجاست و به چه شکل بوده است؟
- پیوندها و نسبتهای مردمی که در بستر کاروانسراها ممکن بوده شکل بگیرد، چگونه است؟
- آیا کاروانسراها در آنچه بهعنوان میراث ناملموس امروزه شناخته میشود، در نسبت با کارکرد و حیاتشان دارای نقشی هستند؟
و بسیاری پرسشهای دیگر.
البته بنابر کارکرد کاروانسراها در شکل شهری و بینراهی هم به غیر از پرسشهای مشترک میتوان پرسشهای یگانه هر کدام از این دو گونه کاروانسرا را مطرح کرد، بهعنوان مثال، درباره کاروانسراهای بینراهی این پرسش اساسی را میتوان پرسید که «نقش کاروانسراها در استحصال، حفاظت، دانش بهکارگیری و… از منابع زیستی پیرامونشان چه بوده است و چگونه موانع یک پهنه زیستی را مورد بازخوانی و بازشناسی قرار میدادهاند؟»، یا درباره کاروانسراهای شهری این پرسش را مطرح کرد که نقش کاروانسراهای شهری در امنیت، ارتقای نقش منطقهای، ارتباط با زیستگاههای پیرامون شهری و ارتباط با شهرهای همجوار چگونه بوده است؟
حالا میشود برای یافتن پاسخ این پرسشها از منظر دیگری هم کاروانسراها را مورد خوانش قرار داد و آن نقش و شخصیت دراماتیک آنهاست.
اگر هر پهنه زیستی را بمانند صحنه اجرای درام زیست و سکونت بدانیم، کاروانسراها دارای نقشی منحصربهفرد برای شکلگیری این درامها خواهند بود؛ همچنین کاروانسراها را میتوان بهمانند یک اثر دراماتیک دانست و شخصیتهایی را که در این درام نقش ایفا میکنند، مورد توجه قرار داد.
از کنکاش در پاسخ این پرسشها البته میتوان به پاسخهایی برای امروز نیز رسید، به عنوان مثال؛ کاروانسراهای شهری نقش دیگری نیز داشته و حتی میتوانند داشته باشند و آن نقش این واحدهای شهری در فرهنگ شهروندی است، یا کاروانسراهای شهری با توجه به فرم و مقیاسها و مکانهای قرارگیری امروزیشان در شهرها، میتوانند بهعنوان فضاهای باکیفیت شهری و در پاسخ به نیازهای امروزی عمل کنند، حتی کاروانسراهای شاخص شهری میتوانند منابع دستاولی برای تاریخ شفاهی و دانستن این تاریخ شفاهی برای خواناسازی شهری باشند.
کاروانسرا بمانند هر اثر دیگری در بستر سرزمینی بهعنوان یک پاسخ در برابر معماهای زیستی و تجربههای زندگیشده، دارای اهمیت است، حتی کاروانسراها امروز میتوانند بیانگر قصههای تازهای باشند؛ قصههایی که مبتنی بر دلایل وجودیشان، اما برای امروز نوشته میشوند تا تداوم تجربه زندگی را به امروز بکشانند و برای فردا هم نقشآفرین باشند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است